ناگفته‌هایی از خاطرات طلبگی و اجتهاد امام خامنه‌ای در سن 20 سالگی

 

محمد مهدی اسلامی: سفر امام خامنه‌ای به قم، یک جنبه تاریخی نیز دارد. یادآور دوره کوتاه اما پر ثمر حضور ایشان در قم در دوران طلبگی است. دوره‌ای که مسبب آشنایی امام با ایشان شد و همین آشنایی زمینه‌ساز دعوت ایشان از مشهد به شورای انقلاب و سرآغاز حوادث پس از آن شد.

مقام معظم رهبری از کودکی درس طلبگی را در مشهد آغاز کرده بودند و بخش عمده تحصیل و تدریس ایشان به مشهد باز می‌گردد. دوره‌ای قبل از هجرت و دوره‌ای پس از بازگشت. اما بخش مهمی از دوران تحصیل ایشان در قم بوده است و سفر ایشان به قم، همراه با خاطراتی از خطیرترین دوران تحصیل و مبارزه ایشان است.

ایشان خود در خاطراتشان در خصوص چگونگی آغاز طلبگی و سپس عزیمت به قم می‌فرمایند «از دوران دبستان عمامه سرمان بود... درکلاس پنجم یا ششم بودم که "جامع المقدمات" را -که کتاب اول درس طلبگی است- خواندم... مقام علمی ایشان [پدرم] بالا بود؛ مرد مجتهد و تحصیل کرده‌ای که شاگردان بسیاری درسطوح بالا تربیت کرده بود... خاطرم هست دردوران تحصیل طلبگی قبل ازاینکه به قم بروم؛ پیش پدرم نیزدرس می‌خواندم. ایشان در حوزه مدرسین عمومی بودند که درس می‌دادند. معمولا در تابستان کلاس‌ها تعطیل می‌شد؛ پدرم بجای آن درس‌ها، درس دیگری برایم تعیین می کرد. من تابستان‌ها هم درس داشتم.همچنین ماه‌های رمضان و محرم درس‌ها تعطیل می شد ولی با وجود پدرم، من تعطیلی نداشتم. به همین جهت بود که در 18 سالگی تمام سطح را خوانده و درس خارج را شروع کردم... آن زمان در حوزه‌ی مشهد هیچ‌کس نبود که در این سنین درس خارج را شروع کند و من به‌خاطر برکت وجود پدرم توانستم شروع کنم... در سال 36 به سفر عتبات مشرف شدیم. من مایل بودم که در نجف بمانم ولی پدرم موافقت نکردند و من بعد از مدت کوتاهی به مشهد بازگشتم. در سال 37 از پدرم اجازه گرفتم و به قم رفتم و تا سال 43 در قم بودم. در آن سال مجددا به مشهد بازگشتم، برای اینکه پدرم عارضه چشم پیدا کرده و بینایی خود را از دست داده بود؛ من ناچار بودم که پهلوی پدرم باشم. علی‌رغم مخالفت اساتید خود ‍[به مشهد بازگشتم]... مشغول به تدریس شدم. درضمن درس نیزمی خواندم یعنی تحصیلاتم را در مشهد ادامه دادم...»(1)

امام خامنه‌ای در دوران حضور در قم، به واسطه سابقه شاگردی آیت الله العظمی میلانی و دیگر چهره‌های برجسته حوزه مشهد، پل ارتباطی امام با علمای آن دیار نیز شده و در محرم سال 1342 از سوی امام خمینی (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانی و علمای خراسان برسانند. رابطه ایشان با امام تداوم یافت و با آغاز مبارزات و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی و آمریکا پرداختند و بدین خاطر در 9 محرم 1342 بازداشت شدند. ایشان در سال 1370 در گفت و شنود با جمعی از جوانان به آغاز ارتباط خویش با امام اینگونه اشاره کرده‌اند: «من قبل از آن‌که به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون اینکه ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علت هم این بود که در حوزه قم، همه جوانان به درس ایشان رغبت داشتند؛ درس جوان‌پسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم. از اول در درس ایشان حاضر می‌شدم و تا آخر که در قم بودم، به یک درس ایشان مستمراً می‌رفتم. ایشان هم روی من خیلی اثر داشتند.»(2)

ایشان در سخنان دیگری نیز چگونگی انتخاب امام به عنوان استاد را اینگونه شرح داده‌اند «در حوزه‌هاى علمیه، انتخاب استاد، اجبارى نیست و هر کس طبق پسند و سلیقه‌ى خود، استاد را انتخاب مى‌کند. استادى که طلاب جوان و مشتاق را در وهله‌ى اول به خود جلب مى‌کرد، همین مردى بود که آن روز در میان شاگردانش به عنوان "حاج‌آقا روح‌اللَه" شناخته مى‌شد... بنده قبل از ایشان استاد بزرگى را در مشهد دیده بودم -یعنى مرحوم آیةاللَه میلانى- که از فقهاى برجسته بود... بزرگان دیگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى که دل‌هاى جوان و مشتاق و کوشا و علاقه‌مند به استعدادهاى خوب را جذب مى‌کرد، درس فقه و اصول امام بود...»(3)

آیت‌الله خامنه‌ای در این مدت از شاگردان نزدیک امام خمینی شدند که حتی در مبارزه نیز به رهبر کبیر انقلاب مشاوره می‌دادند. ایشان خود به نمونه‌ای از این مشورت‌ها اشاره کرده‌اند «بعد از آن مبارزات اولیه مربوط به انجمن‌های ایالتی و ولایتی، و بعد از آن‌که دولت انجمن‌ها را قبول کرد، فاصله‌ای شد. در این فاصله که بین زمستان تا فروردین بود، حادثه مدرسه فیضیه واقع شد، که فاصله تلخی بود؛ تحرک بود و تلاش بود و خطر، و ما نمی‌دانستیم که چه کار می‌خواهد بشود. من یادم است که یک شب به همراه مرحوم آقای شیخ علی حیدری نهاوندی -از شهدای حزب جمهوری اسلامی- و دو نفر دیگر خدمت امام رفتیم، تا پیشنهادهایی که راجع به حج به ذهن‌مان می‌رسید، با ایشان در میان بگذاریم. یکی از پیشنهادهای ما این بود که به مناسبت موسم حج، خوب است پیامی از جانب ایشان صادر شود؛ اما ایشان گفتند که من نوشته‌ام! معلوم شد که ایشان برای حج اعلامیه نوشته‌اند و فرستاده‌اند... »(4)

امام خمینی سال‌ها بعد در یکی از دیدارهای مردمی‌شان به این ارتباط اشاره دارند و می‌فرمایند «شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقاى خامنه‏اى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى‏اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى‏کنید. ایشان را من سال‌هاى طولانى مى‏شناسم، و در آن زمانى که اول نهضت بود ایشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پیام‌ها تشریف مى‏بردند، و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. یک نعمت خدا به ما، این است که داده‏...»(5)

این ارتباط تنگاتنگ امام با شاگردان مخصوصش در خاطرات دیگر شاگردان برجسته امام نیز مشهود است. مقام معظم رهبری این ارتباطات امام در آن مقطع را نوعی کادرسازی برای آینده دانسته‌اند. «در هنگامی که امام مبارزه را شروع کردند، من نمی‌توانم بگویم که مثلاً در سال‌های 41 و 42، ایشان کادرهای لازم را داشتند؛ لیکن امام کادرسازی می‌کردند. شما توجه دارید که امام یک فرد جا افتاده علمی در حوزه علمیه قم بودند و اطراف ایشان را جمعی از جوانان لایق و مؤمن احاطه کرده بودند. با قشرهای دیگر هم ایشان ارتباط داشتند. امام با پیام‌های خود، با بیانیه‌ای خود، به معنای حقیقی کلمه، انسان‌ها را تربیت و تصحیح می‌کردند؛ هم تربیت فکری، هم تربیت روحی و اخلاقی... می‌دانید که "شورای انقلاب"، قبل از انقلاب در ایران تشکیل شد و عده‌ای را به‌عنوان اعضای "شورای انقلاب" معین کردند؛ محتاج هیچ‌کس هم نشدند و مشکلی هم پیدا نکردند البته این عده آن زمان ناشناخته بودند؛ حتی خودشان هم از عضویت‌شان خبر نداشتند. بنده خودم یکی از اعضای "شورای انقلاب" بودم، اما نمی‌دانستم که عضو این شورا هستم... بنابراین، امام می‌شناختند و می‌دانستند... »(6)

در آن سال‌ها اما شرکت در درس بزرگ‌ترین استاد حوزه، فرصتی بود که طلاب فاضل از آن نمی‌گذشتند و در مدت تحصیل در قم، به غیر از امام خمینی(ره)، آیت الله العظمی بروجردی یکی دیگر از اساتید اصلی امام خامنه‌ای بوده است. ایشان از همان ابتدا در درس خارج فقه حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی حاضر شد و یکی از برکات حضور در این درس نکات مهم رجالی بود که استاد در آن متبحر بود. تقریرات درس خارج فقه و اصول امام(ره) و آیت‌الله بروجردی نزد آیت الله خامنه‌ای باقی است؛ هرچند بسیاری از آنها در دوران مبارزه، توسط ساواک از بین رفت. ایشان در مورد چگونگی راهیابی به درس این استاد حوزه چنین یاد کرده‌اند: "در آن سال‌ها که تازه از مشهد به قم آمده بودم و می‌خواستم در درس خارج شرکت کنم، در درس مکاسب، دو نفر از ما امتحان گرفتند که این‌ها ممتحن درس آقای بروجردی بودند. (البته آقا اسم هم آوردند. اتفاقاً یکی از آن دو نفر از بزرگوارانی بود که به دیدار رهبر انقلاب نیز آمد.) گفتند مکاسب را بخوان و ما هم شروع کردیم به خواندن. البته به ما برخورد که این‌ها چرا عبارات از ما می‌خواهند، مگر امتحان ادبیات است؟ بعد که ما خواندیم، گفتند خب این طلبه‌ مشهد است و مشهدی‌ها ادبیات‌شان خوب است. بعد از من از سؤالاتی کردند و پس از پاسخ، من را قبول کردند. من همان روز رفتم درس آقای بروجردی.»(7)

قطعا بسیاری از اساتید دیگر نیز در حوزه علمیه‌ قم، محل رجوع ایشان بودند، که به عنوان نمونه می‌توان به حضرات آیات شیخ مرتضی حائری در فقه واصول، و علامه سیدمحمد حسین طباطبایی در فلسفه نام برد.

یکی از نقاط قوت روش تدریس حوزه‌های علمیه، مباحثه درسی است که در رشد طلبه تاثیری به‌سزا دارد. حضرات آیات سیدجعفر شبیری زنجانی، مهدی باقری کنی، ربانی املشی، محمدحسین بهجتی شفق و حجت الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی برخی از هم مباحثه های نزدیک به او در قم بودند.(8) آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی در خاطرات خود می‌گوید «سال 1335 در مشهد با ایشان آشنا شدم، بعد از شهادت نواب بود و ما به اتفاق چند نفر دیگر به خاطر هم فکر بودن با هم فعالیت هایی را شروع کرده بودیم و مبارزاتی داشتیم... [پس از مهاجرت به قم] درس آیت الله حاج آقا مرتضی حائری (ره) را با آیت الله العظمی خامنه ای(حفظه الله) و مرحوم آقای بهجتی که مدتی پیش فوت کردند، بحث می کردیم. بحث با آقای خامنه ای (حفظه الله) برای من لذت بخش ترین بحث بود، از این جهت که ایشان خیلی منصف بودند. از ابتدا الگوی انصاف بودند. مثلا یادم هست یک روز در اوج بحث که هردو بر نظر خود پافشاری می‌کردیم و داد می‌کشیدیم، یک دفعه ایشان از اوج پایین آمدند و گفتند حق با توست و بعد هم مویداتی آوردند. یکی از خصوصیات مهم ایشان این بود که لجاجت نداشتند. یک مرتبه محضر ایشان این قضیه را مطرح کردم، فرمودند: من این اخلاق را از تو دارم. بنده عرض کردم شما این اخلاق را داشتید که من حاضر شدم با شما بحث کنم. یک نفر دیگری هم بود که من حاضر نبودم یک دقیقه با او بحث کنم برای اینکه اگر هر گونه دلیل می آوردی حاضر نبود دست از گفته اش بردارد البته دوستی‌ام با او برای بعضی فضائل او بود. انصاف در بحث آیت الله خامنه ای خیلی خوب بود.»(9)

حجت الاسلام والمسلمین حسین علی اکبریان یکی از هم حجره‌ای‌های ایشان از آن دوران اینگونه یاد می‌کند: «به یاد دارم سیره آقا این بود که شب ها فراغتی که ایجاد می شد، می نشست و درس آن روز که نت برداری کرده بودند، به زبان عربی پاک‌نویس می کردند؛ یک شب دیدم، درس اصول حاج آقا مرتضی حائری را نوشتند که از دروس مشکل حوزه بود و فقط طلاب نخبه و زبده در درس حاج آقای حائری شرکت می کردند. جالب این بود که ایشان زیر هر پاراگراف خط تیره کشیده بود و نظر و نقد خود را به درس استاد نوشته بودند، به ذهنم می آید، همان جا گفتم "درس به این مشکلی، ایشان نظرات خود را این گونه زیر نظر استاد یادداشت می کنند، جز اجتهاد چیز دیگری نیست"، در آن زمان با آن سن جوانی که شاید آقا 20 سال داشتند، واقعا مجتهد مسلم بودند و صاحب نظر بودند. حتی برخی نقل می کنند، آیت الله حائری در طُرقَبه مشهد بودند، فردی نزد ایشان می رود، آیت الله حائری می گوید الان آقا سید علی اینجا بودند. او مجتهد بسیار خوب، انسان زبده و صاحب نظری در فقه و اصول است، خلاصه آقای حائری به عنوان یک مجتهد و مدرس بزرگ حوزه خیلی از سید علی آقا تعریف می کردند... حضرت آقا نظم خاصی داشتند و توجه و دقت زیادی به درس و بحث داشتند، به گونه ای که ممحض در درس بودند و گویا از لحظه لحظه حضورشان در قم و همجواری با حضرت فاطمه معصومه (س) و علما و بزرگان حوزه بهره می بردند و استفاده می کردند.»(10)

امام خامنه‌ای حتی خود را منحصر به فیضیه نیز نکرده بودند. چنانکه در دیدار با آیت‌الله العظمی گلپایگانی می‌فرمایند «بنده یادم هست که در این حوزه شریف، آن وقتی که ما این‌جا مشغول درس و بحث بودیم، اولین مدرسه منظم و برنامه‌دار را - حتی قبل از مدرسه حقانی - حضرت‌عالی ایجاد کردید؛ ما این را همیشه در مجامع گوناگونی هم که در تهران بوده، گفته‌ایم؛ این‌جا هم در جلسه‌یی بحث بود، به آقایان گفتیم. این نشاندهنده آن است که نظر شریف حضرت‌عالی از قدیم به نظم و ترتیب و امتحان و اداره مرتب و منظم طلاب بوده است...»(11)

یکی از حوادث تاریخی که مقام معظم رهبری در دوره طلبگی در قم آن حضور داشته‌اند، حادثه حمله به مدرسه فیضیه در فروردین سال 1342 شمسى بود که نیاز به بررسی در نوشته‌ جداگانه‌ای دارد. اما حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در منزل استاد خویش امام خمینی در روز حادثه و سخنرانی امام خمینی در غروب آن روز، یکی از فرازهای پررنگ در خاطرات آن دوره در ذهن ایشان است که بارها در سخنرانی‌های خود از آن یاد نموده‌اند. حادثه‌ای که نقش وجود رهبری مستحکم و هوشمند را در ذهن ایشان شکل داد. «پانزده خرداد، محصول حرکتى بود که امام در دوم فروردین به وجود آورد... نزدیک عید سال 43 بود که من از زندان آزاد شده بودم و توانستم با تدبیرى خدمت امام - که آن‌وقت در خانه‌یى در قیطریه بودند - بروم. من در همان چند لحظه‌یى که توانستم خدمت ایشان بروم و دستشان را ببوسم و با آن حال منقلبى که از دیدنشان داشتم، چند کلمه با ایشان حرف بزنم، همین مطلب را عرض کردم. گفتم نبودن شما در بیرون، موجب شد که پانزده خرداد با این عظمت، نتواند مورد استفاده قرار بگیرد... نتوانستند عشرى از اعشار استفاده‌اى را که امام از دوم فروردین کرد، از پانزده خرداد بکنند؛ درحالى‌که پانزده خرداد کانون عظیمى بود.»(12)