صبا ویژن

 چند نکته طلایی برای تقویت مغز



جام جم آنلاین: شاید برای شما هم پیش آمده که گاه برای به یاد آوردن کوچک‌ترین مساله‌ای حافظه‌تان یاری نکند و تکرار این وضع تا جایی پیش برود که بتدریج زنگ خطرها را حس کنید و به فکر چاره‌اندیشی برای تقویت حافظه‌تان بیفتید.
متخصصان پس از بررسی‌های فراوان دریافته‌اند که مصرف برخی میوه‌ها و مغزها، ورزش و شادابی و برخی راهکارهای موثر دیگر برای تقویت و جوان‌سازی حافظه انسان‌ها مفید است.
زغال اخته بخورید
مصرف زغال اخته با افزایش سرعت عملکرد مغز باعث رشد سلول‌های هیپوکامپوس می‌شود. زغال را می‌توان همراه با غلات یا ماست مصرف کرد.
سودوکو حل کنید
حل جدول سودوکو که امروزه به پرطرفدارترین جدول در دنیا نیز مشهور شده است، سرعت انتقال و تصمیم‌گیری در مغز را به نحو عجیبی افزایش می‌دهد.علاوه بر این موارد، ورزش منظم بویژه ایروبیک و پیاده‌روی تاثیرات بسیار مثبتی بر عملکرد مغز داشته و سرعت و شفافیت تفکر را بالا می‌برد.
بادام بخورید
بادام حافظه را تقویت می‌کند و اگر در ترکیب با شیر قبل از رفتن به رختخواب یا پس از برخاستن از خواب به هنگام صبح مصرف شود، تاثیر بهتری دارد.همچنین آب سیب بنوشید، خوب بخوابید، از تفریحات سالم لذت ببرید، ذهن خود را ورزش دهید، یوگا یا مدیتیشن انجام دهید، مصرف مواد قندی را کاهش دهید، از گندم سبوس‌دار استفاده کنید، شب‌ها غذای سبک بخورید، قدرت تخیل خود را تقویت و خشم خود را کنترل کنید.مجموع اقدامات فوق به شما کمک می‌کند همواره مغزی جوان و شاداب داشته باشید.
بیماران سکته مغزی ویتامین ? b مصرف کنند
محققان اعلام کردند: ویتامین? b می‌تواند به ترمیم و بازسازی مغز پس از سکته کمک کند.
به گزارش ایسنا، محققان بر اساس نتایج یک پژوهش اولیه روی موش‌های آزمایشگاهی خاطرنشان کردند که دوزی از ویتامین ? b که به نیاسین هم معروف است، می‌تواند عملکرد مغز را در بیماران مبتلا به سکته مغزی احیا کند. محققان بیمارستان هنری فورد در آمریکا دریافتند: موش‌هایی که دچار سکته مغزی می‌شوند، پس از درمان با ویتامین ? b علائم رشد رگ‌های خونی و سلول‌های عصبی جدید در آنها مشاهده می‌شود.
محققان این بیمارستان هم اکنون در حال آزمایش و بررسی تاثیر این ویتامین روی انسان‌هایی هستند که سابقه سکته مغزی داشته‌اند.
مایکل چوپ، رئیس علمی انستیتو نوروساینس هنری فورد در این باره تاکید کرد: نیاسین اساسا مغز را دوباره سیم کشی می‌کند که قابلیت بسیار جالب و شگفت‌انگیزی برای استفاده در انسان‌ها دارد. وی خاطرنشان کرد: نتایج این تحقیق همچنین راه را برای سایر بخش‌های پزشکی اعصاب شامل آسیب‌های مغزی همواره می‌سازد




توسط : کریمی نظر بدهید
      
مضرات استفاده ازطلا برای مردان

طبق بررسی های متعددی که صورت گرفته، تعداد گلبول های سفید خون در مردان بیشتر از زن ها است، حال آن که تماس بدن مرد با طلا باعث بالا رفتن میزان گلبول های سفید می شود. به طور طبیعی با افزایش شمار گلبول های سفید، جا برای گلبول های قرمز خون کم شده و تعداد آن ها به طور محسوسی کاهش پیدا می کند.
طلا از جمله فلزهای زینتی به شمار می رود که طرفداران زیادی دارد و به خصوص خانم ها علاقه زیادی به آن نشان می دهند و بالطبع از اشکال مختلف آن به عنوان زیورآلات استفاده می کنند.
در این میان حتما شنیده اید که استفاده از طلا برای مردان منع شده و در اسلام این کار عملی حرام معرفی شده است ولی تا به حال شده از خودتان بپرسید چرا زنان مجاز به استفاده از طلا هستند ولی مردها نباید از این فلز قیمتی و زینتی بهره مند شوند؟ به طور کلی هر موضوعی که اسلام آن را سفارش کرده باشد برای بدن انسان مفید و هر چه را که برای انسان حرام کرده باشد، قطعا برای او مضر است. اگر چه دلایل برخی مسائل هنوز از لحاظ علمی مشخص نشده است ولی ما به عنوان مسلمان به این معتقد هستیم که مسلما خیری در پشت این ممنوعیت ها وجود دارد.
طبق بررسی های متعددی که صورت گرفته، تعداد گلبول های سفید خون در مردان بیشتر از زن ها است، حال آن که تماس بدن مرد با طلا باعث بالا رفتن میزان گلبول های سفید می شود. به طور طبیعی با افزایش شمار گلبول های سفید، جا برای گلبول های قرمز خون کم شده و تعداد آن ها به طور محسوسی کاهش پیدا می کند.
در واقع استفاده از طلا در مردان باعث بر هم خوردن تعادل میان گلبول های سفید و قرمز خون می شود. همین امر باعث بروز کم خونی در مردان و از سوی دیگر باعث بروز سرطان خون می شود که همگی بر اثر اختلال در گلبول های بدن مردان ایجاد می شود.
اما در این جا شاید این سوال ذهن شما را مشغول کند که پس چرا زنان می توانند از طلا استفاده کنند؟ اگر طلا روی تعادل گلبول های بدن مردان تاثیر می گذارد، پس زنان هم نباید از این امر مستثنا باشند.
در نگاه ابتدایی شاید حق با شما باشد، ولی مطالعاتی که روی ساختار بدن زنان انجام شده نشان می دهند تفاوت هایی جزئی در ساختار بدن زن و مرد وجود دارد. طلا حاوی اشعه هایی است که از پوست بدن رد شده و روی گلبول های بدن تاثیر می گذارد. این مساله در مورد مردان کاملا صدق می کند ولی در زنان خیر. در زنان بین لایه پوست و گوشت، یک لایه چربی وجود دارد اما در مردان این لایه وجود ندارد. همین لایه محافظ چربی است که همانند سدی محکم مانع از رسیدن اشعه های مضر طلا به بدن زنان می شود.
به این ترتیب تاثیر منفی روی گلبول های قرمز خونی در مردان یکی از مضرات استفاده از طلا در آقایان است.
دلیل دیگری که از اهمیت زیادی هم برخوردار است، تاثیر منفی اشعه های فلز طلا روی هورمون های جنسی مردان است. استفاده از طلا توسط مردان باعث بروز اختلالات هورمونی شده و حرکت اسپرم ها را با مشکل مواجه می کند، به طوری که سرعت حرکت آن ها به قدری کاهش پیدا می کند که قدرت کافی برای باروری تخمک نداشته و موجب ناباروری مرد می شود.
در واقع بررسی های صورت گرفته حاکی از آن است که بیشترین تاثیر طلا در بافت های مختلف بدن، روی اندام ها ی تناسلی است. طلا بیشترین اثر منفی خود را در مردان در بخشی از دستگاه تناسلی می گذارد که محل تجمع اسپرم ها است. اسپرم ها مدت زمانی را در این مکان می گذرانند تا قدرت باروری و تحرک یابند. بنابراین اشعه های مضر طلا با تاثیر بر این بخش به شدت از سرعت حرکت و باروری اسپرم ها می کاهد.
علاوه بر ناباروری که پیامد مهمی در استفاده از طلا است، مشکلات روحی و خانوادگی ناشی از آن را هم باید اضافه کرد که گاهی باعث هزینه های زیاد برای درمان ناباروری و حتی به هم خوردن زندگی ها می شود. در این میان حتی افرادی که از طلا به عنوان زینت استفاده نمی کنند و تنها شغل آن ها ایجاب می کند که با طلا در ارتباط باشند هم از این خطرات در امان نیستند و اختلالات هورمونی گریبان آن ها را نیز ممکن است بگیرد.
وقتی صحبت از طلا به میان می آید، همه جواهرات ساخته شده از آن را در بر می گیرد. زنجیر طلا، انگشتر طلا، حلقه طلا، بند ساعت و حتی عینک طلا و حتی سروکار داشتن با طلا و طلا سازی هم می تواند برای مردها مشکل ایجاد کند و فرقی هم نمی کند مدت کوتاهی با این طلا در ارتباط باشید یا طولانی، به هر حال برای مردان منع استفاده دارد.
اما در برخی شرایط از طلا و سایر فلزات از قبیل نقره به عنوان درمان استفاده می شود و گاهی نیز این فلز در دندان سازی و جراحی استخوان ها کاربرد دارد; در این حالت چون صرف درمان بوده و برای برطرف کردن مشکل و بیماری ایجاد شده مورد استفاده قرار می گیرد، ایرادی ندارد. کما این که شواهد حاکی از آن است که در طب سنتی چینی و در طب سوزنی گاهی برای درمان برخی بیماری ها از سوزن های طلایی یا نقره ای استفاده می کنند.
طلا به طور کلی به 3 رنگ زرد، سفید و قرمز در بازار وجود دارد و مهم نیست مردان از چه رنگ طلا استفاده کنند، بلکه مهم ماهیت طلا است که در هر سه رنگ آن وجود دارد.
در این بین برخی فکر می کنند طلا سفید همان پلاتین است ولی پلاتین فلزی جداگانه و با طلا سفید متفاوت است. طلا سفید همان طلای زرد رنگی است که با مخلوط کردن مقداری نقره به رنگ سفید در می آید و قطعا استفاده از آن برای مردان هم حرام است و هم ضرر دارد. ولی پلاتین که فلز متفاوتی است هیچ یک از اشعه های منفی طلا را نداشته و هیچ منع استفاده ای هم برای مردان ندارد و با خیال راحت می توانید از این قبیل جواهرات همانند پلاتین یا نقره که حتی برای بدن مفید هم هستند، استفاده کنید.
از نظر پزشکی، طلا روی گلبول های قرمز خون مردان اثر سویی دارد و سیستم ایمنی بدن آنان را دچار اشکال می کند. وقتی طلا با پوست تماس پیدا می کند، یون های آن وارد بدن می شوند. این یون ها در مردان در کبد جمع و همان جا متوقف می شوند و موجب اختلال می شوند.
تحقیقات پزشکان در سال های اخیر نشان داده است که طلا دارای خاصیت شبه القایی است که بر پوست و خون مردان اثر منفی می گذارد این خاصیت باعث می شود خون دچار غلظت خاصی شود و حالت کثیفی به آن دست دهد. البته نکات دیگری هم هست که در مجموع، موجب امراض قلبی و خونی و سکته می شود و این اثرات در مردان متفاوت است.




توسط : کریمی نظر بدهید
      
با همسرتان دعوا نکنید، سکته می‌کنید!

 

خبر: دعواها و کشمکش‌های خانوادگی می‌تواند خطر ابتلا به آنژین صدری را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد.

دانشمندان متوجه شدند علاوه بر بگومگوهای خانوادگی، نگرانی برای فرزندان و دیگر اعضای خانواده می‌تواند احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی را بیش‌تر کند. یکی از مهم‌ترین دلایل این است که نیازهای اعضای خانواده و نگرانی‌های مرتبط با اعضای آن‌ها می‌تواند باعث افزایش میزان هورمون استرس شود.

آنژین دردی است که در ناحیه سینه احساس می‌شود و معمولا در اثر بیماری‌های قلبی عروقی به وجود می‌آید. البته دردهای این بیماری ممکن است در دست، گردن، شکم و حتی آرواره هم احساس شوند.

نتایج این مطالعات که به تازگی در نشریه سلامت عمومی و بیماری‌های همه‌ گیر به چاپ رسیده است روی 4 هزار و 500 زن و مرد دانمارکی انجام شده است. تمام این افراد در زمان شروع تحقیقات در سال 2000 کاملا سالم بودند و هیچ کدام به بیماری‌ قلبی دچار نشده بودند.

این مطالعات نشان داد خواسته‌های همسر و نگرانی بابت آن‌ها می‌تواند خطر ابتلا به آنژین‌های صدری را تا 4 برابر افزایش دهد. البته مسائل مرتبط با کودکان و دیگر اعضای خانواده هم به تنهایی می‌تواند احتمال دچار شدن به آنژین را تا 2 برابر افزایش دهد.

البته اگر شما با همسایه‌های خود هم مشکل دارید و مجبورید مرتب با آن‌ها بگو مگو کنید باز هم تا 60 درصد بیش‌تر در خطر بیماری‌های قلبی قرار دارید.

نویسنده این تحقیقات که از دانشگاه کوپنهاگ در ادامه گفت: درخواست‌ها و تقاضاهای مکرر از یک فرد و نگرانی‌های مرتبط با آن می‌تواند از فاکتورهای بسیار مهم در ابتلا به بیماری‌ آنژین باشد.

در مجموع از میان این افراد نزدیک به 9 درصد به آنژین مبتلا شدند و میزان ابتلا در هر دو گروه زن و مرد مشابه بود. در این میان سن نقش بسیار مهمی داشت و با بالا رفتن سن یک نفر میزان آسیب‌پذیری او نسبت به این بیماری افزایش پیدا می‌کند.

 

 

 





      
پیش فرض وقتی حر به لشکر امام حسین (ع) پیوست


حر بن یزید چون تصمیم لشگر را بر امر قتال دید و شنید صیحه امام حسین علیه السلام را که می‌فرمود:
اَما مِنْ مُغیثٍ لِوَجْهِ اللهِ، اَما مِنْ ذابّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ صَلّی الله عَلَیْهِ وَ الِهِ.
این استغاثه کریمه او را از خواب غفلت بیدار کرد لاجرم به خویش آمد و رو به سوی پسر سعد آورد و گفت ای عمر آیا با این مرد مقاتلت خواهی کرد؟ گفت بلی والله قتالی کنم که آسانتر او آن باشد که سرها از تن پرد و دستها قلم گردد، گفت آیا نمی‌توانی که این کار را از در مسالمت به خاتمت برسانی؟ عمر گفت اگر کار به دست من بود چنین می‌کردم لکن امیر تو عبیدالله بن زیاد از صلح ابا کرد و رضا نداد.
حر آزرده خاطر از وی بازگشت و در موقفی ایستاد، قره بن قیس که یک تن از قوم حر بود با او بود، پس حر با او گفت که ای قره اسب خود را امروز آب دادی؟ گفت آب نداده‌ام، گفت نمی‌خواهی او را سقایت کنی؟ قره گفت که چون حر این سخن را به من گفت به خدا قسم من گمان کردم که می‌خواهد از میان حربگاه کناری گیرد و قتال ندهد و کراهت دارد از آنکه من بر اندیشه او مطلع شوم و به خدا سوگند که اگر مرا از عزیمت خود خبر داده بود من هم به ملازمت او حاضر خدمت حسین علیه السلام می‌شدم. بالجمله حر از مکان خود کناره گر‏فت و اندک اندک به لشکرگاه حسین علیه السلام راه نزدیک می‌کرد،
مهاجربن اوس با وی گفت ای حر چه اراده داری مگر می‌خواهی که حمله افکنی؟ حر او را پاسخ نگفت و رعده و لرزش او را بگرفت، مهاجر به آن سعید نیک اختر گفت همانا امر تو ما را به شک و ریب انداخت زیرا که سوگند به خدای در هیچ حربی این حال را از تو ندیده بودم، و اگر از من پرسیدند که شجاعترین اهل کوفه کیست از تو تجاوز نمی‌کردم و غیر ترا نام نمی‌بردم این لرزه و رعدی که در تو می‌بینم چیست؟ حر گفت بخدا قسم که من نفس خویش را در میان بهشت و دوزخ مخیر می‌بینم و سوگند با خدای که اختیار نخواهم کرد بر بهشت چیزی را اگرچه پاره شوم و به آتش سوخته گردم، پس اسب خود را دوانید و به امام حسین علیه السلام ملحق گردید در حالتی که دست بر سر نهاده بود و می‌گفت بارالها به حضرت تو انابت و رجوع کردم پس بر من ببخشای چه آنکه در بیم افکندم دلهای اولیای ترا و اولاد پیغمبر ترا.
ابوجعر طبری نقل کرده که چون حر به جانب امام حسین علیه السلام و اصحابش روان شد گمان کردند که اراده کارزاردارد، چون نزدیک شد سپر خود را واژگونه کرد دانستند به طلب امان آمده است و قصد جنگ ندارد، پس نزدیک شد و سلام کرد. مؤلف گوید: که شایسته دیدم در این مقام از زبان حر این چند شعر را نقل کنم خطاب به حضرت امام حسین علیه السلام:
وی رخ تو شاهد و مشهود ما
بندگیت به ز هر آزادئی
چاره کن ای چارة بیچارگان
چارة ما کن که پناهنده‌ایم
گر تو برانی به که رو آوریم
ای در تو مقصد و مقصود ما
نقد غمت مایة هر شادئی
یار شو ای مونس غمخوارگان
در گذر از جرم که خواهنده‌ایم
چارة ما ساز که بی‌یاوریم
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
دارم از لطف ازل منظر فردوس طمع
سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج مراد
پس حر با حضرت امام حسین «ع» عرض کرد فدای تو شوم یابن رسول الله (ص) منم آن کسی که تو را به راه خویش نگذاشتم و طریق بازگشت بر تو مسدود داشتم و ترا از راه و بیراه بگردانیدم تا بدین زمین بلاانگیز رسانیدم و هرگز گمان نمی‌کردم که این قوم با تو چنین کنند و سخن ترا بر تو رد کنند، قسم به خدا اگر این بدانستم هرگز نمی‌کردم آنچه کردم. از آنچه کرده‌ام پشیمانم و به سوی خدا توبه کرده‌ام آیا توبه و انابت مرا در حضرت حق به مرتبه قبول می‌بینی؟ آن دریای رحمت الهی در جواب حر ریاحی فرمود بلی خداوند از تو می‌پذیرد و تو را عفو می‌دارد.
هین بگیر از عفو ما خط جواز
روی نومیدی در این درگه ندید
غم مخور روبر کریم آورده‌ای
گفت باز آ که در توبه است باز
ای در آکه کس ز احرار و عبید
گر دو صد جرم عظیم آورده‌ای
اکنون فرود آی و بیاسای، عرض کرد اگر من در راه تو سواره جنگ کنم بهتر است از آنکه پیاده باشم و آخر امر من به پیاده شدن خواهد کشید. حضرت فرمود خدا ترا رحمت کند بکن آنچه دانی، این وقت حر از پیش روی امام علیه السلام بیرون شد و سپاه کوفه را خطاب کرد و گفت : ای مردم کوفه مادر به عزای شما بنشیند و بر شما بگرید این مرد صالح را دعوت کردید و به سوی خویش او را طلبیدید چون ملتمس شما را به اجابت مقرون داشت دست از یاری او برداشتید و با دشمنانش گذاشتید و حال آنکه بر آن بودید که در راه او جهاد کنید و بذل جان نمائید، پس از در عذر و مکر بیرون آمدید و به جهت کشتن او گرد آمدید و او را گریبان گیر شدید و از هر جانب او را احاطه نمودید تا مانع شوید او را از توجه به سوی بلاد و شهرهای وسیع الهی لاجرم مانند اسیر در دست شما گرفتار آمد که جلب نفع و دفع ضرر را نتواند، منع کردید او را و زنان و اطفال و اهل بیتش را از آب جاری فرات که می‌آشامد از آن یهود و نصاری و می‌غلطد در آن کلاب و خنازیر و اینک آل پیغمبر از آسیب عطش از پای درافتادند.
بر مردمان و یاغی حلال شد
از پا فتاده قامت هر نونهال شد
لب تشنگان فاطمه ممنوع از فرات
از باد ناگهان اجل گلشن نبی (ص)
چون حر کلام بدینجا رسانید گروهی تیر به جان او افکندند و او برگشت و در پیش روی امام علیه السلام ایستاد. این هنگام عمر سعد (ملعون) بانگ در آورد که ای درید رایت خویش را پیش دار، چون علم را نزدیک آورد عمر تیری در چله کمان نهاد و به سوی سپاه سیدالشهداء علیه السلام گشاد و گفت ای مردم گواه باشید اول کسی که تیر به لشکر حسین افکند من بودم.
سید بن طاوس روایت کرده: پس از آنکه ابن سعد به جانب آن حضرت تیر افکند لشکر او نیز عسکر امام حسین علیه السلام را تیرباران کردند و تیر مثل باران بر لشکر آن امام مؤمنان بارید، پس حضرت رو به اصحاب خویش کرده فرمود برخیزید و مهیا شوید از برای مرگ که چاره‌ای از آن نیست خدا شما را رحمت کند، همانا این تیرها رسولان قومند به سوی شماها. پس آن سعادتمندان مشغول قتال شدند و به مقدار یک ساعت با آن لشکر نبرد کردند و حمله بعد از حمله افکندند تا آنکه جماعتی از لشکر آن حضرت به روایت محمد بن ابیطالب موسوی پنجاه نفر از پا در آمدند و شهد شهادت نوشیدند. مولف گوید که چون اصحاب سیدالشهداء علیه السلام حقوق بسیار بر ما دارند،‌ فانهم علیهم السلام.
وَ الْحائزوُنَ غَداً حِیاضَ الْکَوْثَر
لَمْ یَسْمَعَ الا ذانُ صَوْتَ مُکَبَّرٍ
الَسّابِقُونَ اِلَی الْمکارِمِ وَ الْعُلی
لَوْلاا صَوارِمُهُمْ وَ وَقْعُ نِبالِهِمْ
و کعب بن جابر که از دشمنان ایشان است در حق ایشان گفته:
وَلا قَبْلَهُمْ فیِ النّاسِ اِذْ اَنَا یافِعٌ
اَلا کُلُّ مَنْ یَحْمِی الدِمّارُ مُقارِعٌ
وَ قَدْ نازَلوا لوْ اَنَّ ذلِکَ نافِعٌ
فَلَمْ تَرَعَیْنی مِثْلَهُمْ فی زَمانِهِمْ
اَشَدَّ قِراعاً بالسُّیوفِ لَدیَ الْوَغا
وَ قَدْ صَبَروُ الِلّطَعنِ وَالضَّرْبِ حُسَّرا

برگرفته از کتاب منتهی الامال، تألیف حاج شیخ عباس قمی




توسط : کریمی نظر بدهید
      

راهکارهایی برای زندگی موفق و شیرین


1.خوبی ها را هم ببینید!

نسبت به همسر خود دیدگاه مثبت داشته باشید و بکوشید همیشه در مرحله ی اول کارهای خوب او را ببیند و مورد تحسین قرار دهید، زیرا تشویق و تحسین یک کار خوب، باعث تثبیت و تکرار آن خواهد شد و خودتان از آن لذت می برید.

هرگز چشمان خود را روی نقطه ضعف همدیگر باز مکنید و دایم به رخ مکشید؛ چون این رفتار، موجب دلسردی در زندگی شده و کم کم نسبت به همدیگر حس بدبینی پیدا می کنید و یک حالت دلسردی در شما ایجاد می شود.

اگر چنین رفتاری دارید، بکوشید آن را انجام ندهید، زیرا کم کم بین شما دوری ایجاد شده و به جایی می رسد که خدای ناکرده به فکر جدایی می افتید و هزاران مصیبتی که به دنبال آن می آید ، پس «چشم ها را باید شُست، جورِ دیگر باید دید.»

2. تحقیر و سرزنش، ممنوع!

خداوند در خلقت انسان به خودش احسنت گفته است، زیرا انسان بهترین خلقت اوست.
در این میان، چگونه می توان همسر را به عنوان یک امانت الهی تحقیر و سرزنش کرد؟

یک دختر و یا یک پسر که با هزاران امید وارد زندگی می شوند، چرا باید مورد اهانت قرار گیرند؟

پدر و مادری که دخترشان را با صدها رنج و زحمت را بزرگ کرده اند و با حفظ آبرو و امیدواری او را به خانه ی مردی فرستاده اند تا در محیط امن و سالم و پر محبت زندگی کند، چه گونه می توانند بعد از مدتی نظاره گر توهین و سرزنش او از طرف همسرش باشند؟

آیا وجدان انسان راضی می شود؟ متقابلاً اگر شما به ازدواج مردی در آمده اید که به دلایل گوناگون مشکل پیدا کرده است مثلاً اقتصادی یا شغلی به هیچ وجه او را سرزنش نکنید، زیرا به تدریج که سرزنش ها زیاد می شود، حالت تخریبی یی در زندگی شما به وجود می آید و در مقابل همدیگر کم ارزش می شوید.

همیشه به دنبال این باشید که با لطف و کرامت خود، احترام همدیگر را نگه دارید و در پی شأن و منزلت همدیگر باشید.

3. رعایت احترام و ادب متقابل

با همسر خود به طور محترمامه و مؤدب صحبت کنید و همدیگر را سبک نکنید.

آنچه در این گیرودار مهم می باشد، این است که وقتی مادری با همسرِ خود مؤدبانه صحبت می کند، یا مردی با همسرش محترمانه سخن می گوید، فرزند آنها نیز می آموزد که چه طور مؤدبانه صحبت کند و احترام پدر و مادرش را نگه دارد. این بهترین هدیه یی ست که می توانید برای فرزند خود به ارث بگذارید. طوری برخورد نکنید که روزی مجبور شوید بگویید:
«آتش در خرمن خویش زده ام که را کنم دشمن خویش!»

شما خانم گرامی، وقتی همسرتان وارد منزل می شود، به استقبال او بروید، بسیار مؤدّبانه با او رفتار کنید و به فرزندِ خودتان نیز بگویید، چنین کاری انجام دهد.

این رفتارِ شما باعث می شود، خستگیِ کار از تنِ او بیرون رود و احساسِ آرامش کند. البته او نیز متقابلاً چنین رفتاری انجام خواهد داد و کم کم به صورت یک عادت در می آید.

برخی از همسرانِ بسیار خوب اظهار می دارند که در طول زندگی هرگز حتّا یک بار هم به یکدیگر بی احترامی نکرده اند. زندگیِ آنها آن قدر لذّتبخش است که دوست دارند همیشه در کنار هم باشند!

4. حفظ حقوق متقابل

بسیار ارزشمند است قبل از اینکه بخواهید تشکیل زندگی دهید، درس حقوق خانواده را یاد بگیرید. ببینید وظیفه ی شما چیست؟

شاید برخی از خانواده ها هنوز نمی دانند ازدواج یعنی چه؟ تصور می کنند زندگی باید بگذرد، حالا هر طور باشد. نه! این گونه نیست.

اگر کسی از زندگی و ازدواج خود لذت نبرد، بازنده ی اصلی میدان است.

مرد بداند که احترام زن بسیار حایز اهمیت است و آن قدر مهم است که پیامبر صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«بهترین فرد از میان شما کسی ست که برای خانواده اش بهتر باشدایشان همچنین می فرمایند: «جبرئیل آن قدر سفارش زنان را می کرد که گمان کردم یک اُف هم نمی توان گفت!» واقعاً درست است.

چرا باید کسی که می خواهد فردا مادر فرزند شما باشد و زندگیِ شما را به آرامش برساند، مورد بی احترامی باشد؟

همچنین برای زنان احترام شوهر و نیکو همسرداری کردن مهم است، آنچنان که می فرمایند: «زنی که خوب شوهرداری کند، مثل سربازی ست که در جبهه ی جنگ مشغول نبرد می باشد.» یعنی جهاد برای خدا، با خوب شوهرداری کردن، یک پاداش دارد.

در این جمله، معنی و مفهوم گسترده یی نهفته است، پس به به حقوق همدیگر آگاه باشید و بکوشید به حقوق یکدیگر احترام بگذارید.

5. به پیکره ی زندگی خود، محبت تزریق کنید

مهر و محبت در منزل، منبع اصلی رضایتمندی ست. همدیگر را مورد مهر قرار دهید، زیرا باید برای فرزند خود، مانند سرچشمه ی محبت باشید.

اگر پدری فرزند خود را در حالی که به همسرش احترام نمی گذارد در آغوش کشد، مطمئن باشد او فقط به انتقام از پدر می اندیشد یا اگر مادری فرزندش را علیه پدر تحریک کند، منزلت خانواده اش را شکسته است.

کودک باید از هر دو چشمه ی محبت، یعنی پدر و مادر، سیراب گردد. اگر فرزند از یک کانال محبت بگیرد و از کانال دیگر بی محبتی ببیند، دچار تعارض می شود، رفتارش متعادل نیست و به هرج و مرج دچار می شود.

هیچ موقع نمی توان محبت را با پول و اسباب بازی در ذهن بچه ها ریخت. اینها مُسکن است و برای مدت کوتاهی جواب می دهد، ولی برای دراز مدت هیچ اثری ندارد و حتی ضرر هم دارد.

مگر می شود خلأ عاطفی را با پول جبران نمود؟ مثل اینکه یک ماشین نیاز به بنزین دارد، شما آب داخل باک آن می ریزید. این کار، نه تنها جواب نمی دهد، بلکه ضرر هم دارد.

برخی از والدین با همدیگر بحث می کنند و یا فرزند خویش را مورد کم محبتی قرار می دهند. وقتی به یکباره بیدار می شوند، می خواهند با خریدن یک عروسک جبران کنند! چرا باید ابتدا بی مهری کنید تا بعداً بخواهید جبران نمایید و آن هم ارزش آنچنانی نداشته باشد. پس بدانید، «از محبت، خارها گُل می شود!»
__________________




      
چگونه موبایل شنود می شود؟

 

 

هر تلفن همراهی دارای یک میکروفون  بسیار حساس است که همواره قابلیت فعال شدن را داراست. فعال کردن این میکروفون نیازی به برقراری تماس با گوشی مزبور و فعال شدن سیم کارت گوشی و یا حتی روشن بودن تلفن همراه ندارد.
 
امروزه یکی از تجارت های پرسود برای شرکت های سازنده تلفن های همراه ، فروش دستگاه های فعال کننده میکروفون های تلفن های همراه و امکانات شنود این میکروفون های فعال شده می باشد.


این دستگاه ها قابلیت هایی به خریداران آنها می دهد که با استفاده از آن می توانند به راحتی ، تلفن همراه شخص مورد نظر خود را به میکروفون مخفی خود تبدیل نموده و کلیه مکالمات وی در محل کار ، منزل و یا حتی در جمع دوستان را  به راحتی شنود نمایند.

البته این دستگاه های شنود تنها توسط شرکت های سازنده تلفن های همراه ، تولید نمی شودو سایر شرکت های تولید کننده نرم افزار های موبایل نیز می توانند در صورت داشتن کد های نفوذ به دستگاه های تلفن های همراه شرکتی خاص(مانند نوکیا) نرم افزار مناسب شنود این نوع تلفن های همراه را تولید نمایند.

البته فعال کردن این نوع سیستم ، عموماً نیاز به نصب نرم افزار مربوطه بر روی تلفن همراه افراد قربانی دارد که این عمل ممکن است از طریق ارسال پیامک ، بلوتوث و ... انجام گیرد.

در صورتی که فرد مهاجم بخواهد از شیوه ارسال پیامک برای نصب این نرم افزار مخفی استفاده نماید ،  پیامکی عمومی مانند تبریک سال نو به طیف وسیعی از مشترکان یک شهر ارسال می کند و مشترکان تلفن های همراه نیز پس از خواندن این پیامک ، فرد مهاجم را در جایگذاری این جاسوس کوچک یاری می رسانند.

با استفاده از این تکنولوژی ، هر تلفن همراه یک جاسوس بالقوه می تواند باشد که حتی در صورت خاموش بودن دستگاه تلفن همراه نیز می تواند بسته به حساسیت میکروفون خود ، امواج صوتی را از شعاعی از محیط خود ، جذب و ارسال نماید.

لازم به ذکر است  که این سیستم جاسوسی ، تنها محدود به شنود مکالمات محیطی نمی شود بلکه این دستگاه ها قادربه دسترسی به  تمامی بخش های تلفن همراه از قبیل یادداشت های شخصی ، پیام های کوتاه ، لیست تماس ها و ... می باشند.

توصیه هایی برای مقابله با این جاسوس :


   1. در صورتی که این سیستم جاسوسی توسط یکی از شرکت های سازنده تلفن همراه (مانند نوکیا) به فرد مهاجم فروخته شود ، عملاً هیچ کاری نمی توان انجام داد جز اینکه به هنگام حضور در جلسات کاری و خصوصی که اطلاعات با ارزشی (مانند اطلاعات مالی) ردوبدل می شود باتری موبایل خود را خارج کرده و فضای کاری را عاری از دستگاه تلفن همراه شرکت مورد نظر نمایید.

   2. حتی الامکان شماره هایی که پیامک های گروهی ارسال می نماید را Ban نمایید.

   3. پیامک هایی که از افراد ناشناس می رسد و دارای حجمی بیش از یک اس ام اس است را باز نکنید.

   4. Bluetooth دستگاه موبایل خود را در مواقع غیر ضروری ، در حالت Off قرار دهید.

   5. اطلاعات شخصی و حساس مانند رمز عبور سامانه بانکی ، شماره حساب و ... را در دستگاه تلفن همراه خود ذخیره ننمایید.

   6. در بازه های زمانی کوتاه ، دستگاه تلفن همراه خود را Format نمایید.

   7. به یاد داشته باشیم که دستگاه های تلفن های همراه نسل قدیم به دلیل قدرت پردازش و فضای حافظه اندک از امنیت به مراتب بالاتری نسبت به تلفن های نسل جدید برخوردار هستند.

   8. توصیه ویژه : "شرکت نوکیا سابقه ای نه چندان درخشان در زمینه حفظ حقوق مشتریان دارد !"

 

 





توسط : کریمی نظر بدهید
      

شیطان:در سه مورد مرا یاد کن

7204255381991571982471504314843551702403.jpgروزی ابلیس با حضرت موسی(ع) ملاقات کرد و گفت: «تو برگزیده و هم‌سخن خدا هستی، و خدا تو را رسول خود قرار داده است، من گناه کرده‌ام می‌خواهم توبه کنم،

تو به درگاه خدا شفیع و واسطه من باش، و از خدا بخواه توبه ام را بپذیرد.»

موسی(ع) پیشنهاد او را پذیرفت و واسطه شد.

خداوند به حضرت موسی(ع) وحی کرد: «توبه ابلیس را می پذیرم، مشروط بر اینکه بر قبر آدم(ع) سجده کند.»

موسی(ع) فرمان خدا را به ابلیس ابلاغ کرد، ابلیس تکبر نمود و خشمگین شد و گفت: «من آن هنگام که آدم زنده بود او را سجده نکردم، اکنون که مرده است او را سجده کنم؟»

سپس ابلیس به موسی(ع) گفت: اکنون که نزد خدا از من شفاعت کردی، بر گردن من حقی پیدا نمودی، برای این که حق تو را ادا کنم تو را سفارش و نصیحت می‌کنم که در سه مورد مرا یاد کن (یعنی متوجه من باش که بر تو مسلط نگردم) و در این سه مورد تو را به هلاکت نیفکنم:

1-هنگامی که خشمگین شدی، مرا یاد کن، که در این هنگام مانند جریان خون در رگ‌های بدنت به تو نزدیک شده‌ام.

2- هنگامی که در جبهه جهاد, در برابر دشمن قرار گرفتی، مرا یاد کن، زیرا در این هنگام من نزدیک می‌شوم و وسوسه می‌کنم که تو زن و بچه داری به فکر آنها باش، با همین وسوسه، سست می‌گردی و پشت به جبهه می‌کنی.

3- بترس و دوری کن از خلوت کردن با زن نامحرم، زیرا در آن هنگام من بسیار نزدیک هستم، و بین تو و آن زن واسطه و دلال می‌گردم، تا شما را به هم نزدیک کنم و به گناه بی عفتی وادار نمایم.





توسط : کریمی نظر بدهید
      

: CPR چیست؟ ::.. آنچه همه باید بدانند !!!!!! فرض کنید ساعت 6:15 بعد از ظهر است و شما بعد از یک روز کاری سخت غیر معمول به خانه تان بر می گردید (البته به تنهایی). شما به شدت خسته و غمگین هستید. ناگهان یک درد شدید در ناحیه سینه خود احساس می کنید که به طرف بازو و نیز به آرواره شما زبانه می کشد. فاصله خانه شما تا نزدیک ترین بیمارستان فقط  8 کیلومتر است. متاسفانه، نمیدانید که آیا می توانید تا رسیدن به بیمارستان تحمل کنید یا نه.. شما آموزش کمک های اولیه (CPR) را بلدید، اما نمی دانید چگونه این کمک ها را روی خودتان انجام دهید. چگونه وقتی تنها هستیم از یک حمله قلبی جان سالم به در ببریم بسیاری از مردم، زمانی که با حمله قلبی مواجه می شوند، تنها و بدون کمک هستند. شخصی که ضربان قلب او نا منظم است و کسی که شروع به احساس ضعف می کند، تنها حدود 10 ثانیه پیش از از دست دادن هوشیاریش وقت دارد. به هر حال، این قربانیان می توانند با سرفه های مکرر و شدید به خود کمک کنند. پیش از هر سرفه باید نفس عمیق بکشید، و سرفه باید عمیق و کش دار باشد و خلط سینه را از عمق سینه ایجاد کنید. توالی یک نفس و یک سرفه باید حدودا هر 2 ثانیه یکبار بدون توقف تکرار شود تا کمک برسد و یا ضربان قلب دوباره به حالت عادی باز گردد. نفس های عمیق اکسیژن را به داخل شش ها می کشد و حرکت های سرفه موجب فشار به قلب و تداوم جریان گردش خون توسط آن می شود. همچنین این فشار فشرده کننده روی قلب موجب بازیابی ریتم نرمال ضربان آن می شود. بدین طریق، قربانیان حملات قلبی می توانند تا رسیدن به بیمارستان حیات خود را حفظ کنند. این مطلب را به تعداد افرادی که می توانید ارسال کنید. ممکن است نجات بخش زندگی آنها باشید





توسط : کریمی نظر بدهید
      

ناگفته‌هایی از خاطرات طلبگی و اجتهاد امام خامنه‌ای در سن 20 سالگی

 

محمد مهدی اسلامی: سفر امام خامنه‌ای به قم، یک جنبه تاریخی نیز دارد. یادآور دوره کوتاه اما پر ثمر حضور ایشان در قم در دوران طلبگی است. دوره‌ای که مسبب آشنایی امام با ایشان شد و همین آشنایی زمینه‌ساز دعوت ایشان از مشهد به شورای انقلاب و سرآغاز حوادث پس از آن شد.

مقام معظم رهبری از کودکی درس طلبگی را در مشهد آغاز کرده بودند و بخش عمده تحصیل و تدریس ایشان به مشهد باز می‌گردد. دوره‌ای قبل از هجرت و دوره‌ای پس از بازگشت. اما بخش مهمی از دوران تحصیل ایشان در قم بوده است و سفر ایشان به قم، همراه با خاطراتی از خطیرترین دوران تحصیل و مبارزه ایشان است.

ایشان خود در خاطراتشان در خصوص چگونگی آغاز طلبگی و سپس عزیمت به قم می‌فرمایند «از دوران دبستان عمامه سرمان بود... درکلاس پنجم یا ششم بودم که "جامع المقدمات" را -که کتاب اول درس طلبگی است- خواندم... مقام علمی ایشان [پدرم] بالا بود؛ مرد مجتهد و تحصیل کرده‌ای که شاگردان بسیاری درسطوح بالا تربیت کرده بود... خاطرم هست دردوران تحصیل طلبگی قبل ازاینکه به قم بروم؛ پیش پدرم نیزدرس می‌خواندم. ایشان در حوزه مدرسین عمومی بودند که درس می‌دادند. معمولا در تابستان کلاس‌ها تعطیل می‌شد؛ پدرم بجای آن درس‌ها، درس دیگری برایم تعیین می کرد. من تابستان‌ها هم درس داشتم.همچنین ماه‌های رمضان و محرم درس‌ها تعطیل می شد ولی با وجود پدرم، من تعطیلی نداشتم. به همین جهت بود که در 18 سالگی تمام سطح را خوانده و درس خارج را شروع کردم... آن زمان در حوزه‌ی مشهد هیچ‌کس نبود که در این سنین درس خارج را شروع کند و من به‌خاطر برکت وجود پدرم توانستم شروع کنم... در سال 36 به سفر عتبات مشرف شدیم. من مایل بودم که در نجف بمانم ولی پدرم موافقت نکردند و من بعد از مدت کوتاهی به مشهد بازگشتم. در سال 37 از پدرم اجازه گرفتم و به قم رفتم و تا سال 43 در قم بودم. در آن سال مجددا به مشهد بازگشتم، برای اینکه پدرم عارضه چشم پیدا کرده و بینایی خود را از دست داده بود؛ من ناچار بودم که پهلوی پدرم باشم. علی‌رغم مخالفت اساتید خود ‍[به مشهد بازگشتم]... مشغول به تدریس شدم. درضمن درس نیزمی خواندم یعنی تحصیلاتم را در مشهد ادامه دادم...»(1)

امام خامنه‌ای در دوران حضور در قم، به واسطه سابقه شاگردی آیت الله العظمی میلانی و دیگر چهره‌های برجسته حوزه مشهد، پل ارتباطی امام با علمای آن دیار نیز شده و در محرم سال 1342 از سوی امام خمینی (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانی و علمای خراسان برسانند. رابطه ایشان با امام تداوم یافت و با آغاز مبارزات و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی و آمریکا پرداختند و بدین خاطر در 9 محرم 1342 بازداشت شدند. ایشان در سال 1370 در گفت و شنود با جمعی از جوانان به آغاز ارتباط خویش با امام اینگونه اشاره کرده‌اند: «من قبل از آن‌که به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون اینکه ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علت هم این بود که در حوزه قم، همه جوانان به درس ایشان رغبت داشتند؛ درس جوان‌پسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم. از اول در درس ایشان حاضر می‌شدم و تا آخر که در قم بودم، به یک درس ایشان مستمراً می‌رفتم. ایشان هم روی من خیلی اثر داشتند.»(2)

ایشان در سخنان دیگری نیز چگونگی انتخاب امام به عنوان استاد را اینگونه شرح داده‌اند «در حوزه‌هاى علمیه، انتخاب استاد، اجبارى نیست و هر کس طبق پسند و سلیقه‌ى خود، استاد را انتخاب مى‌کند. استادى که طلاب جوان و مشتاق را در وهله‌ى اول به خود جلب مى‌کرد، همین مردى بود که آن روز در میان شاگردانش به عنوان "حاج‌آقا روح‌اللَه" شناخته مى‌شد... بنده قبل از ایشان استاد بزرگى را در مشهد دیده بودم -یعنى مرحوم آیةاللَه میلانى- که از فقهاى برجسته بود... بزرگان دیگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى که دل‌هاى جوان و مشتاق و کوشا و علاقه‌مند به استعدادهاى خوب را جذب مى‌کرد، درس فقه و اصول امام بود...»(3)

آیت‌الله خامنه‌ای در این مدت از شاگردان نزدیک امام خمینی شدند که حتی در مبارزه نیز به رهبر کبیر انقلاب مشاوره می‌دادند. ایشان خود به نمونه‌ای از این مشورت‌ها اشاره کرده‌اند «بعد از آن مبارزات اولیه مربوط به انجمن‌های ایالتی و ولایتی، و بعد از آن‌که دولت انجمن‌ها را قبول کرد، فاصله‌ای شد. در این فاصله که بین زمستان تا فروردین بود، حادثه مدرسه فیضیه واقع شد، که فاصله تلخی بود؛ تحرک بود و تلاش بود و خطر، و ما نمی‌دانستیم که چه کار می‌خواهد بشود. من یادم است که یک شب به همراه مرحوم آقای شیخ علی حیدری نهاوندی -از شهدای حزب جمهوری اسلامی- و دو نفر دیگر خدمت امام رفتیم، تا پیشنهادهایی که راجع به حج به ذهن‌مان می‌رسید، با ایشان در میان بگذاریم. یکی از پیشنهادهای ما این بود که به مناسبت موسم حج، خوب است پیامی از جانب ایشان صادر شود؛ اما ایشان گفتند که من نوشته‌ام! معلوم شد که ایشان برای حج اعلامیه نوشته‌اند و فرستاده‌اند... »(4)

امام خمینی سال‌ها بعد در یکی از دیدارهای مردمی‌شان به این ارتباط اشاره دارند و می‌فرمایند «شما اگر گمان بکنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقاى خامنه‏اى پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى‏اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى‏کنید. ایشان را من سال‌هاى طولانى مى‏شناسم، و در آن زمانى که اول نهضت بود ایشان وارد بود و به اطراف براى رساندن پیام‌ها تشریف مى‏بردند، و بعد از این هم که این انقلاب به اوج خودش رسید، ایشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست. یک نعمت خدا به ما، این است که داده‏...»(5)

این ارتباط تنگاتنگ امام با شاگردان مخصوصش در خاطرات دیگر شاگردان برجسته امام نیز مشهود است. مقام معظم رهبری این ارتباطات امام در آن مقطع را نوعی کادرسازی برای آینده دانسته‌اند. «در هنگامی که امام مبارزه را شروع کردند، من نمی‌توانم بگویم که مثلاً در سال‌های 41 و 42، ایشان کادرهای لازم را داشتند؛ لیکن امام کادرسازی می‌کردند. شما توجه دارید که امام یک فرد جا افتاده علمی در حوزه علمیه قم بودند و اطراف ایشان را جمعی از جوانان لایق و مؤمن احاطه کرده بودند. با قشرهای دیگر هم ایشان ارتباط داشتند. امام با پیام‌های خود، با بیانیه‌ای خود، به معنای حقیقی کلمه، انسان‌ها را تربیت و تصحیح می‌کردند؛ هم تربیت فکری، هم تربیت روحی و اخلاقی... می‌دانید که "شورای انقلاب"، قبل از انقلاب در ایران تشکیل شد و عده‌ای را به‌عنوان اعضای "شورای انقلاب" معین کردند؛ محتاج هیچ‌کس هم نشدند و مشکلی هم پیدا نکردند البته این عده آن زمان ناشناخته بودند؛ حتی خودشان هم از عضویت‌شان خبر نداشتند. بنده خودم یکی از اعضای "شورای انقلاب" بودم، اما نمی‌دانستم که عضو این شورا هستم... بنابراین، امام می‌شناختند و می‌دانستند... »(6)

در آن سال‌ها اما شرکت در درس بزرگ‌ترین استاد حوزه، فرصتی بود که طلاب فاضل از آن نمی‌گذشتند و در مدت تحصیل در قم، به غیر از امام خمینی(ره)، آیت الله العظمی بروجردی یکی دیگر از اساتید اصلی امام خامنه‌ای بوده است. ایشان از همان ابتدا در درس خارج فقه حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی حاضر شد و یکی از برکات حضور در این درس نکات مهم رجالی بود که استاد در آن متبحر بود. تقریرات درس خارج فقه و اصول امام(ره) و آیت‌الله بروجردی نزد آیت الله خامنه‌ای باقی است؛ هرچند بسیاری از آنها در دوران مبارزه، توسط ساواک از بین رفت. ایشان در مورد چگونگی راهیابی به درس این استاد حوزه چنین یاد کرده‌اند: "در آن سال‌ها که تازه از مشهد به قم آمده بودم و می‌خواستم در درس خارج شرکت کنم، در درس مکاسب، دو نفر از ما امتحان گرفتند که این‌ها ممتحن درس آقای بروجردی بودند. (البته آقا اسم هم آوردند. اتفاقاً یکی از آن دو نفر از بزرگوارانی بود که به دیدار رهبر انقلاب نیز آمد.) گفتند مکاسب را بخوان و ما هم شروع کردیم به خواندن. البته به ما برخورد که این‌ها چرا عبارات از ما می‌خواهند، مگر امتحان ادبیات است؟ بعد که ما خواندیم، گفتند خب این طلبه‌ مشهد است و مشهدی‌ها ادبیات‌شان خوب است. بعد از من از سؤالاتی کردند و پس از پاسخ، من را قبول کردند. من همان روز رفتم درس آقای بروجردی.»(7)

قطعا بسیاری از اساتید دیگر نیز در حوزه علمیه‌ قم، محل رجوع ایشان بودند، که به عنوان نمونه می‌توان به حضرات آیات شیخ مرتضی حائری در فقه واصول، و علامه سیدمحمد حسین طباطبایی در فلسفه نام برد.

یکی از نقاط قوت روش تدریس حوزه‌های علمیه، مباحثه درسی است که در رشد طلبه تاثیری به‌سزا دارد. حضرات آیات سیدجعفر شبیری زنجانی، مهدی باقری کنی، ربانی املشی، محمدحسین بهجتی شفق و حجت الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی برخی از هم مباحثه های نزدیک به او در قم بودند.(8) آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی در خاطرات خود می‌گوید «سال 1335 در مشهد با ایشان آشنا شدم، بعد از شهادت نواب بود و ما به اتفاق چند نفر دیگر به خاطر هم فکر بودن با هم فعالیت هایی را شروع کرده بودیم و مبارزاتی داشتیم... [پس از مهاجرت به قم] درس آیت الله حاج آقا مرتضی حائری (ره) را با آیت الله العظمی خامنه ای(حفظه الله) و مرحوم آقای بهجتی که مدتی پیش فوت کردند، بحث می کردیم. بحث با آقای خامنه ای (حفظه الله) برای من لذت بخش ترین بحث بود، از این جهت که ایشان خیلی منصف بودند. از ابتدا الگوی انصاف بودند. مثلا یادم هست یک روز در اوج بحث که هردو بر نظر خود پافشاری می‌کردیم و داد می‌کشیدیم، یک دفعه ایشان از اوج پایین آمدند و گفتند حق با توست و بعد هم مویداتی آوردند. یکی از خصوصیات مهم ایشان این بود که لجاجت نداشتند. یک مرتبه محضر ایشان این قضیه را مطرح کردم، فرمودند: من این اخلاق را از تو دارم. بنده عرض کردم شما این اخلاق را داشتید که من حاضر شدم با شما بحث کنم. یک نفر دیگری هم بود که من حاضر نبودم یک دقیقه با او بحث کنم برای اینکه اگر هر گونه دلیل می آوردی حاضر نبود دست از گفته اش بردارد البته دوستی‌ام با او برای بعضی فضائل او بود. انصاف در بحث آیت الله خامنه ای خیلی خوب بود.»(9)

حجت الاسلام والمسلمین حسین علی اکبریان یکی از هم حجره‌ای‌های ایشان از آن دوران اینگونه یاد می‌کند: «به یاد دارم سیره آقا این بود که شب ها فراغتی که ایجاد می شد، می نشست و درس آن روز که نت برداری کرده بودند، به زبان عربی پاک‌نویس می کردند؛ یک شب دیدم، درس اصول حاج آقا مرتضی حائری را نوشتند که از دروس مشکل حوزه بود و فقط طلاب نخبه و زبده در درس حاج آقای حائری شرکت می کردند. جالب این بود که ایشان زیر هر پاراگراف خط تیره کشیده بود و نظر و نقد خود را به درس استاد نوشته بودند، به ذهنم می آید، همان جا گفتم "درس به این مشکلی، ایشان نظرات خود را این گونه زیر نظر استاد یادداشت می کنند، جز اجتهاد چیز دیگری نیست"، در آن زمان با آن سن جوانی که شاید آقا 20 سال داشتند، واقعا مجتهد مسلم بودند و صاحب نظر بودند. حتی برخی نقل می کنند، آیت الله حائری در طُرقَبه مشهد بودند، فردی نزد ایشان می رود، آیت الله حائری می گوید الان آقا سید علی اینجا بودند. او مجتهد بسیار خوب، انسان زبده و صاحب نظری در فقه و اصول است، خلاصه آقای حائری به عنوان یک مجتهد و مدرس بزرگ حوزه خیلی از سید علی آقا تعریف می کردند... حضرت آقا نظم خاصی داشتند و توجه و دقت زیادی به درس و بحث داشتند، به گونه ای که ممحض در درس بودند و گویا از لحظه لحظه حضورشان در قم و همجواری با حضرت فاطمه معصومه (س) و علما و بزرگان حوزه بهره می بردند و استفاده می کردند.»(10)

امام خامنه‌ای حتی خود را منحصر به فیضیه نیز نکرده بودند. چنانکه در دیدار با آیت‌الله العظمی گلپایگانی می‌فرمایند «بنده یادم هست که در این حوزه شریف، آن وقتی که ما این‌جا مشغول درس و بحث بودیم، اولین مدرسه منظم و برنامه‌دار را - حتی قبل از مدرسه حقانی - حضرت‌عالی ایجاد کردید؛ ما این را همیشه در مجامع گوناگونی هم که در تهران بوده، گفته‌ایم؛ این‌جا هم در جلسه‌یی بحث بود، به آقایان گفتیم. این نشاندهنده آن است که نظر شریف حضرت‌عالی از قدیم به نظم و ترتیب و امتحان و اداره مرتب و منظم طلاب بوده است...»(11)

یکی از حوادث تاریخی که مقام معظم رهبری در دوره طلبگی در قم آن حضور داشته‌اند، حادثه حمله به مدرسه فیضیه در فروردین سال 1342 شمسى بود که نیاز به بررسی در نوشته‌ جداگانه‌ای دارد. اما حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در منزل استاد خویش امام خمینی در روز حادثه و سخنرانی امام خمینی در غروب آن روز، یکی از فرازهای پررنگ در خاطرات آن دوره در ذهن ایشان است که بارها در سخنرانی‌های خود از آن یاد نموده‌اند. حادثه‌ای که نقش وجود رهبری مستحکم و هوشمند را در ذهن ایشان شکل داد. «پانزده خرداد، محصول حرکتى بود که امام در دوم فروردین به وجود آورد... نزدیک عید سال 43 بود که من از زندان آزاد شده بودم و توانستم با تدبیرى خدمت امام - که آن‌وقت در خانه‌یى در قیطریه بودند - بروم. من در همان چند لحظه‌یى که توانستم خدمت ایشان بروم و دستشان را ببوسم و با آن حال منقلبى که از دیدنشان داشتم، چند کلمه با ایشان حرف بزنم، همین مطلب را عرض کردم. گفتم نبودن شما در بیرون، موجب شد که پانزده خرداد با این عظمت، نتواند مورد استفاده قرار بگیرد... نتوانستند عشرى از اعشار استفاده‌اى را که امام از دوم فروردین کرد، از پانزده خرداد بکنند؛ درحالى‌که پانزده خرداد کانون عظیمى بود.»(12)

  





      
 
www.RangarangGroup.com | گروه اینترنتی رنگارنگ 

انار خواص آنتی‌اکسیدانی دارد. افزون بر آن این میوه زیبا و خوشرنگ منبع خوبی از انواع ویتامین‌ها از جمله ویتامین A، C وE و اسید فولیک است. این میوه پرخاصیت، برای درمان و بهبود مشکلات گوارشی، سرطان، مراقبت از دندان‌ها، التهاب مفاصل، کم‌خونی و دیابت هم مفید است. در طب سنتی انار برای پاکسازی پوست و کاهش التهاب‌های مختلف هم مصرف می‌شده است. آب انار برای درمان گلودرد نیز موثر است.
انار و درمان بیماری‌ها:

اختلالات معده:

پوست و برگ انار برای بهبود مشکلات معده و اسهال‌ ناشی از مشکلات گوارشی مفید است. آب انار نیز در بهبود اسهال خونی موثر است.
مشکلات قلبی:

مصرف منظم انار یا آب آن باعث می‌شود گردش خون در سراسر بدن به درستی انجام پذیرد. این خاصیت، خطر حملات و سکته قلبی را نیز کاهش می‌دهد. خواص آنتی‌اکسیدانی موجود در این میوه به جلوگیری از لخته شدن خون هم کمک می‌کند.
سرطان:

انار سرشار از آنتی‌اکسیدانی است که برای پیشگیری از سرطان مفید است. افرادی که بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان سینه یا پروستات هستند، باید نوشیدن آب این میوه را شروع کرده و فراموش نکنند این کار کمک زیادی به کاهش خطر بروز این بیماری می‌کند.
مراقبت از دندان:

یکی از خاصیت‌های انار این است که آب آن، همراه با داشتن خاصیت ضدباکتریایی و ضدویروسی، به کاهش اثرات پلاک‌های دندانی نیز کمک می‌کند.
کم‌خونی:

داشتن جریان خون سالم و کافی در بدن به واسطه مصرف منظم این میوه، حاصل می‌شود. انار برای خون، آهن فراهم کرده و در نتیجه به کاهش علایم کم‌خونی مانند خستگی، سرگیجه و ضعف کمک می‌کند، اما در کنار تمام آنچه گفته شد، فواید دیگری نیز برای این میوه خوشمزه وجود دارد. به عنوان مثال، انار احتمال تولد نوزاد نارس را کاهش می‌دهد و به علاوه به مادرانی که منتظر تولد کودکشان هستند کمک می‌کند تا نوزادی با وزن متعادل به دنیا بیاورند.
انار همچنین از بیماری آلزایمر در میانسالان و احتمال بروز آن جلوگیری می‌کند.

در ضمن متخصصان پوست معتقدند انار در کاهش مشکلات ناشی ازافزایش سن مانند ایجاد چین و چروک موثر بوده و در نتیجه پوست شما را جوان و شاداب نگه می‌دارد.
انار برای بهبود هضم نیز موثر است و گویا با گذشت زمان، هر روز انسان‌ها به خواص بیشتری از فواید بی‌شمار انار پی می‌برند. پس از حالا تا پایان فصل این میوه، از میل کردن و بهره بردن از فواید بی‌شمار آن غافل نشوید.





توسط : کریمی نظر بدهید
      
<   <<   11   12      >