-
سلام ها و درودهای امام زمان (ع)
«اَلسَّلام عَلَی المُغَسَّل بِدَمِ الجَراحِ»
سلام بر کسی که با خون زخم هایش غسل داده شد.
«اَلسَّلام عَلَی المُجَرَّعِ بِکأساتِ الرِّماحِ»
سلام بر کسی که با جام های نیزه و شمشیر شربت شهادت به کامش ریخته شد.
«اَلسَّلام عَلَی المَقطُوعِ الوَتِینِ»
سلام بر کسی که رگ های قلبش با تیر دشمن بریده شد.
«اَلسَّلام عَلَی الشَّیبِ الخَضیِبِ»
سلام بر کسی که محاسنش به خون خضاب شد.
«اَلسَّلام عَلَی الخَدِّ التَّرِیبِ»
سلام بر چهره بر خاک نهاده ات.
«اَلسَّلام عَلَی البَدَنِ السَّلیبِ»
سلام بر آن بدن برهنه که لباس هایش را غارت کردند.
«اَلسَّلام عَلَی الرَّأسِ المَرفُوعِ»
سلام بر سر برفراز نیزه
«اَلسَّلام عَلَی الشَّفاهِ الذّابِلاتِ»
سلام بر آن لب های تشنه کام و خشکیده.
«اَلسَّلام عَلَی الاَعضاءِ المُقَطَّعاتِ»
سلام بر اعضای بریده بریده شده
«اَلسَّلام عَلَی الرُؤُسِ الشّامِلاتِ»
سلام بر سرهای بر نیزه که در شهرها گردانده شدند.
«اَلسَّلام عَلَی النِّسوَهِ البارِزات»
سلام بر بانوانی که اسیر و در به در شدند.
آزمایش های تازه توسط تیمی در “مرکز تحقیقات سرطان کورک” نشان می دهد که این ماده می تواند سلول های سرطان مری را در آزمایشگاه نابود کند.
متخصصان سرطان گفتند که این یافته ها که در نشریه “ژورنال سرطان بریتانیا” تشریح شده است می تواند در یافتن معالجات تازه به پزشکان کمک کند.
دکتر شارون مکنا و تیم تحت سرپرستی او دریافتند که کرکامین ظرف 48 ساعت پس از ورود به بدن شروع به کشتن سلول های سرطانی می کند.
کرکامین باعث ارسال علائم مرگبار سلولی شد و سلول ها شروع به هضم خود کردند.
دکتر مکنا گفت: “دانشمندان از مدت ها قبل می دانستند که ترکیب های طبیعی به طور بالقوه توان معالجه سلول های معیوبی که سرطانی شده اند را دارند و ما بو برده بودیم که کرکامین ممکن است خاصیت درمانی داشته باشد.”
دکتر لسلی واکر، مدیر اطلاعات سرطان در موسسه تحقیقات سرطان بریتانیا گفت: “این یک تحقیق جالب است که این امکان را ایجاد می کند که شاید بتوان مواد شیمیایی طبیعی موجود در زردچوبه را به دارویی جدید برای معالجه سرطان مری تبدیل کرد.”
او افزود: “میزان ابتلا به سرطان مری از دهه 70 تاکنون بیش از 50 درصد بالا رفته است و تصور می شود که این وضع به افزایش میزان چاقی، مصرف الکل و بیماری ترش کردن مربوط باشد، بنابراین یافتن راه هایی برای جلوگیری از این بیماری نیز مهم است.”
هر سال ابتلای حدود 7800 نفر در بریتانیا به سرطان مری تشخیص داده می شود. این سرطان ششمین عامل مرگ ناشی از سرطان است که حدود پنج درصد قربانیان سرطان در بریتانیا را در بر می گیرد.
رَگی در بدن که بعضی از انسان ها را نفرین میکند!
قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: یکی از بیماری هایی که در چند ساله اخیر متاسفانه رواج فراوانی در میان تمام اقشار جامعه یافته است، گرفتگی و انسداد عروق و رگ های بدن می باشد که گاه منجر به فوت افراد می گردد؛ اما جالب است بدانید دستورالعمل های اسلامی برای عدم ابتلا به این بیماری، توصیه هایی بسیار آسان را بیان داشته اند!
در این باره امام صادق (ع) می فرمایند: در هنگام فصل خرما چینی فراوان بادنجان بخورید؛ چرا که آن شفای هر درد است، به نحوی که بر روشنی چهره می افزاید، قوای جنسی را افزایش می دهد و رگ های (گرفته) را نرم و باز می نماید، و همچنین امام کاظم (ع) می فرمایند: به مصرف نیشکر بپردازید، چرا که آن گرفتگی مجاری و رگ ها را بر طرف می نماید و در آن هیچ عارضه ای نمی باشد و امیرالمونین علی (ع) برای رفع این بیماری مصرف انجیر را توصیه می فرمایند.
علاوه بر این یکی دیگر از عوامل پیشگیری کننده از بیماری رگ های بدن صرف شام می باشد، چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند: لا تَدَعِ العَشا وَلو بِثَلاث لُقَمِ بِمِلحِ. مَن تَرکَ العَشا لَیلَه ماتَ عرقُ فِی جَسَدهِ و لا یَحیا اَبَدا؛ شام خوردن را ترک نکنید، هر چند به اندازه سه لقمه نان و نمک باشد؛ زیراکه هر کس یک شب شام خوردن را ترک نماید، یک رگ در بدن آن می میرد و این رگ هرگز زنده نمی شود و همچنین امام رضا(ع) در این باره بیان داشته اند: در بدن رگی وجو دارد که آن را «عَشا»(شام) می گویند. اگر شخصی شام خوردن را ترک نماید، آن رگ تا صبح او را نفرین می کند و می گوید: «خداوند تورا گرسنه بدارد چنانکه مرا گرسنه داشتی، و تشنه بدارد چنانکه مرا تشنه نگه داشتی». پس مبادا کسی از شما خوردن شام را ترک کند، هر چند به اندازه یک لقمه نان یا جرعه ای آب باشد.
منابع:
1- بحار الانوار، ج66: 223، 215، 186، 189.
2- الکافی، ج6: 289، 364.
3- مکار الاخلاق، ج1: 363، 389.
4- دانشنامه احادیث پزشکی، ج1: 237، 239.
شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم؟
پیر مغان : شب یک غذای شور بخور. آب نخور و بخواب. شاگرد دستور پیر رو اجرا کرد و
برگشت.
شاگرد: استاد دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم. کنار لوله آبی در حال
خوردن آب هستم! در ساحل رودخانهای مشغول و...و...و...
پیر مغان فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی.
.................................................................................
آیة الله العظمى بهجت(ره) در پاسخ به سؤالی در مورد چگونگى امکان تشرف به محضر مقدس
حضرت بقیه الله اعظم فرمودند: راه رسیدن به حضرت، یاد دائم آن بزرگوار است، یاد دائم و عدم
غفلت از آن حضرت، آدمى را به محضر آن حضرت مىرساند. یاد دائم حضرت، کار مشکلى نیست
حتى از تنفس فیزیکى بدن نیز آسانتر است. ولى همت مىخواهد. انسان عاشق حضرت، پس از توجه
دائم همانند رسیدن به بلوغ، خود را طورى دیگر مىیابد
قدس آنلاین:براساس روایات دینی در هر موقع از شبانه روز ادعیه خاصی وارد شده است.
در هنگام صبحگاهان نیز که خداوند عمری دوباره به آدمی می بخشد جا دارد سپاس به درگاه او کرد و عافیت را در آن روز طلب نمود.
امام رضا علیه السلام نیز برای صبحگاهان ضمن تاکید بر داشتن انگشتر عقیق ادعیه خاصی را سفارش می فرمایند.
ایشان می فرمایند:
هرکس صبح کند درحالی که در دست راستش انگشتری با نگین عقیق باشد و صبح ،قبل از آن که کسی او را ببیند ،نگین انگشترش را به سوی کف دست بگرداند و سوره قدر را بخواند و سپس بگوید:
"امنت بالله وحده لاشریک له ،و کفرت بالجبت والطاغوت،آمنت بسرّ آل محمد علیهم السلام و علانیتهم و ولایتهم"
"به خداوند ایمان آوردم که یکتاست و هیچ شریکی نداردو به جبت و طاغوت کفر ورزیدم ،به باطن و پنهان(کار)خاندان گرامی محمدصلی الله علیه وآله وسلم و آشکارشان و ولایتشان ایمان آوردم"
خداوند تعالی در آن روز او را از شر مقدرات آسمانی و آنچه در آسمان بالا می رود و آنچه در زمین فرو می رود و انچه از بیرون می آید حفظ می کندو در حفظ و حراست خدا ورسولش خواهد بود تا هنگامی که شب کند
حضرت علیهالسلام درجواب نامه که با خط خودشان بود و من خط او را مى شناختم ، برایم نوشتند: سوره (انا انزلناه ) را زیاد تلاوت کن و لبانت را با استغفار تر کن.
متن حدیث:
ابى رحمه الله قال حدثنى سعد بن عبدالله عن الهیثم بن ابى مسروق النهدى عن اسماعیل بن سهل قال کتبت الى ابى جعفر الثانى علیه السلام علمنى شیئا اذا انا قلته کنت معکم فى الدنیا و الاخره قال فکتب بخطه اعرفه اکثر من تلاوه انا انزلناه و رطب شفتیک بالاستغفار.
« ثواب الاعمال؛صفحه 353»
هر کس وارد بازار شود و چیزی بخرد و آن را برای خانواده اش ببرد، مانند کسی است که صدقه ای را برای گروهی نیازمند می برد و باید پیش از پسران، از دختران آغاز کند.
پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید: چه خوب فرزندانی هستند دخترانِ با حجاب. هر کس یکی از آنها را داشته باشد، خداوند آن را برای وی پوششی از آتش دوزخ قرار می دهد و هر کس دو تا داشته باشد، خداوند به خاطر آنان، او را وارد بهشت می سازد و اگر سه دختر یا مانند آن خواهر داشته باشد، جهاد و صدقه ای استحبابی از او بر می دارد.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: دختران، دلسوز و مددکار و با برکت اند.
پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: هر کس وارد بازار شود و چیزی بخرد و آن را برای خانواده اش ببرد، مانند کسی است که صدقه ای را برای گروهی نیازمند می برد و باید پیش از پسران، از دختران آغاز کند؛ چرا که هر کس دخترکی (از فرزندان خود) را شاد کند، گویا برده ای از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است و هر کس چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خداوند گریسته است و هر کس از ترس خداوند بگرید، خداوند او را وارد بهشت های پرنعمت می سازد.
شخصی فرزندی در راه داشت؛ نامه ای به امام هادی علیه السّلام نوشت: من فرزندی در راه دارم. از خدا بخواه که پسری روزی ام کند. امام علیه السّلام در پاسخ نوشت: «چه بسا دختری که از پسری بهتر باشد» و برای او دختری زاده شد.
در روایتی دیگر که درباره فضیلت تحمل آزار کودک در کتاب کافی مرحوم کلینی، آمده است، امام صادق علیه السّلام در مجلسی نشسته بودند که یونس بن یعقوب وارد شد. حضرت به وی فرمود: «چه شده تو را نالان می بینم؟»
عرض کرد: کودکی دارم که سراسر شب از گریه های او اذیت شدم.
حضرت فرمودند: «ای یونس! پدرم محمد بن علی، از پدرانش، از جدم پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل کرد که جبرئیل بر وی فرود آمده در حالی که پیامبر خدا و علی که درود خدا بر آنان باد، ناله می کردند.
جبرئیل گفت: ای حبیب خدا! چه شده که تو را نالان می بینم؟ پیامبر فرمودند: «دو کودک داریم که از گریه آنان، اذیت شده ایم.»
جبرئیل گفت: صبر کن، ای محمّد! چرا که به زودی برای این قوم، پیروانی برانگیخته می شوند که هر گاه یکی از آنان گریه کند، گریه اش تا هفت سالگی «لا اله الا الله» است و وقتی از هفت سالگی گذشت، گریه اش تا بلوغ، آمرزش خواهی برای پدر و مادرش است و چون از بلوغ گذشت، هر کار نیکی که انجام دهد، به نفع پدر و مادرش است.
منبع: خانه خوبان، ش 42، ص57.
موضوع اصلی بحث این است که ما باید مواظبت کنیم رفتار های زندگی مان بر پایه اصول دینی و هویت اسلامی و ایرانی مان باشد نه بر گرفته از سبک های تقلیدی و پیروی از مد روز.
شاید خیلی از نهادهای دولتی و مردمی و اشخاص حقیقی و حقوقی به جهت تاکیدات مقام معظم رهبری و نیز ضرورت عقلی پرداختن به این بحث در جامعه امروز ما، به دنبال راه حل ها و مواردی می گردند که بتوانند این مسئله را تبیین و اجرایی نمایند.
در این باره باید گفت یکی از ارکان مهم در تحقق سبک زندگی اسلامی ایرانی، نحوه برخورد مسئولین حکومت اسلامی با این مسئله است. وقتی مسئولین و کسانی که در جامعه ما به آنها دائما رجوع می شود و زیر نگاه های دقیق مردم هستند به این مسئله با دید یک امر بی اهمیت و معمولی بر خورد کنند طبیعتا انتقال آن به بدنه مردم عادی جامعه بسیار دشوار خواهد بود و شاید عبارت معروف " الناس علی دین ملوکهم" تایید کننده این استدلال باشد. تازه مسئله به همین جا نیز ختم نمی شود و اثر منفی هم می گذارد و اعتماد مردم را نیز از بین می برد:
"مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگى شخصى خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیتالمال هیچ حدى براى خودمان قایل نشدیم - مگر حدى که دردسر قضایى درست بکند! - و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقى مىماند؟ مگر مردم کورند؟. آقایان! مگر مردم نمىبینند که ما چگونه زندگى مىکنیم؟"
به همین خاطر در این مطلب مروری خواهیم داشت بر برخی جنبه های مغفول مانده از سبک زندگی یک مسئول در نظام اسلامی. جنبه هایی که تا کنون بارها از سوی رهبر معظم انقلاب نیز طرح و مورد مطالبه قرار گرفته است:
*یکی از موارد مهم و اساسی در سبک زندگی مسئولان و کارگزاران حکومتی در جمهوری اسلامی لزوم بی اعتنایی به مادیات و زرق و برق ناشی از قِبَل مسئولیتشان است و اینکه مسئولیت را سکوی پرش خود در امور مادی قراری ندهند. باید گفت اگر چه این روز ها دقت نظر مسئولین در این مسئله کمی دور از ذهن به نظر می رسد اما در اوایل انقلاب اتفاقا این مسئله جزئی از روال عادی کشور بوده است:
"آن وقتى که جوان حزباللهى ما به جهاد یا به سپاه یا به فلان وزارتخانه مىرفت و به او مىگفتند که چهقدر حقوق مىخواهى، مىگفت این حرفها چیست، مگر من براى حقوق آمدهام؟ اصرار مىکردند که بالاخره زندگى خودت و زن و بچهات باید بگردد؛ یک چیزى بگیر. به نظر شما اینها افسانه است؟ به نظرم اگر شما بروید در دنیا این را نقل کنید، چنانچه کسى وضع چند سال قبل ما را ندیده باشد، خواهد گفت که افسانه است؛ ولى این واقعیت است. این رویداد، در همین ایران و در همین تهران و در همین وزارتخانههاى ما اتفاق افتاد؛ یکى، دو مورد هم نبود. نمایندهى مجلس وقتى اول بار به او حقوق دادند، خجالت کشید حقوق را بگیرد! بعضى از دوستان ما در دورهى اول نمایندگى مجلس، شرمشان آمد و ننگشان کرد که حقوق بگیرند! گفتند ما حقوق بگیریم؟!
برادران! من و شما داریم از آن ذخیره مىخوریم؛ فراموش نکنید، آن را مردم دیدند. نمىشود ما در زندگى مادّى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمى که خیلیشان از اولیات زندگى محرومند."
سیر در مواضع امیرالمومنین در 5 سال حکومت داریشان نشان می دهد که پذیرفتن مسئولیت در نظام اسلامی بر خلاف وضع رایج جامعه ما بیشتر از اینکه موجبات شادی آفرینی و خوشحالی در دل آن مسئول را به دنبال داشته باشد باید نگرانی و ترس از سوال و جواب فردای قیامت آن فرد را بالا ببرد:
"حاکم نباید حکومت را براى خود وسیلهی اعاشه و زندگى و کسب درآمد و اندوختن ثروت قرار دهد، بلکه باید آن را یک مسئولیت بداند. بارى است بر دوش او؛ باید همه همّت خود را بگذارد که این بار را به منزل برساند."
اساسا مسئولان در نظام اسلامی برخلاف تصور رایج در محدودیت بیشتری به سر می برند. حتما این جمله را شنیده اید که "فقه مدیران با فقه مردم عادی فرق دارد" یکی از جوانب این عبارت در ذیل به خوبی بیان شده است:
" (مسئولان)در این راه، از خیلى چیزها باید بگذرند. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت.نمىگویم مثل پیامبر باشیم، نمىگویم مثل امیرالمؤمنین - که شاگرد پیامبر بود - باشیم؛ که انسان آن مطالب را که مىخواند، تنش مىلرزد. امیرالمؤمنینى که زهدش در زندگى و دنیا مَثَل سایر است و مسلمان و غیرمسلمان آن را مىدانند، دربارهى پیامبر مىگوید: «قد حقّر الدّنیا و صغّرها و اهون بها و هوّنها»(16)؛ دنیا را تحقیر کرد - یعنى همین لذایذ و بهرهمندیها و برخورداریهاى دنیا را کوچک کرد - به آنها توهین کرد و سبکشان نمود.
در قُبا براى پیامبر آب آوردند و چیزى هم مثل عسل قاطى آن کردند. پیامبر فرمود: من این را حرام نمىکنم، اما نمىخورم. این دو، دو چیز است؛ یا آب یا عسل. آن را از ما نخواستهاند. اگر از من و شما بخواهند، پدرمان درآمده است! مگر ما مىتوانیم آنطور زندگى بکنیم؟ پیداست که آن نفس قدسى ملکوتى، یک چیز دیگر است..... کمتر خرج کنیم، کمتر بذل و بخشش بیجا کنیم، کمتر به زندگى شخصى خودمان بپردازیم"
*مسئله دیگر که این روزها به شدت فقدان آن در سبک زندگی مسئولین کشور اعم از همه ی قوا مشاهده می شود بحث تجمل گرایی و ورود تشریفات و رفاه های آنچنانی به زندگی کاری و شخصی مسئولین است.
متاسفانه دریافت حقوق های چند میلیونی، سوار شدن بر ماشینهای لوکس خارجی، قائل شدن امتیازات و مزایای ویژه برای خود و اطرافیان جز روال کاری بسیاری از مسئولین شده است به طوریکه بعضا مسئولین به "سواره هایی"مبدل شده اند که خبر از اوضاع و احوال مردم عادی و طبقه مستضعف جامعه که "پیاده"هستند ندارند:
"من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکى از شماها معلم بود، یکى دانشجو بود، یکى طلبه بود، یکى منبرى بود، همهمان اینطور بودیم؛ اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگیریم، مثل خانهى اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولى ما ریشمان را گذاشتهایم، همین کافى است؟! نه، ما هم مترفین مىشویم. واللَّه در جامعهى اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیهى شریفهى «واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها»(17) بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش مىآورد
اگر مبلغى از مخارج دولت، عبارت از تغییر دکوراسیون اتاق مدیر کل و معاون وزیر و وزیر و فلان مسؤول قضایى و فلان مسؤول در بخشهاى گوناگون دیگر باشد، این جرم و خطاست. اگر یکى از مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزو مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. براى این کارها حد بگذارید. دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر خانهها و خرجهاى اضافى حدى معین بکنند. من نمىگویم مثل بعضى از تندروها باشیم که مىگویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم؛ نه، در مسجد نمىشود. وزارت کردن، یک ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادى مسؤول و یکمقدار هم بالاخره امکانات براى زندگى آن آقایى که مىخواهد خدمت بکند، مىخواهد؛ اما باید در حدى باشد."
*مسئله دیگر استفاده از اموال دولتی و بیت المال به بهانه داشتن مسئولیت است. متاسفانه این مسئله نیز گاها در سبک زندگی مسئولان کشور دیده می شود و سوال بر انگیز تر از خود مسئله توجیهاتی است که در این باره می آوردند توجیهاتی از قبیل مباحث امنیتی و ...:
"گاهى از جاهایى گزارشهاى نومیدکنندهیى مىرسد و در برخى موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیش مىنشیند؛ رعایت کنید! سؤال مىکنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ مىگویند که اشکال امنیتى داریم!چه اشکال امنیتى؟! آقایان مسؤول در شوراى امنیت کشور یا جاهاى دیگر، بنشینند معین کنند و مسأله را در جایى ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایى دخالت کنم. این چه وضعى است که همینطور بىحساب و کتاب جلوى هر وزارتخانه و ادارهیى، دهها ماشین به رنگهاى گوناگون متعلق به مسؤولانِ آنجا به چشم مىخورد؟! چه کسى چنین چیزى را گفته است؟
گزارش آمده که روحانى عقیدتى، سیاسى در یکى از دستگاهها، خودش ماشین دارد، ولى ماشین دولتى سوار مىشود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. براى من جواب آمد که این کار رویه است و همه مىکنند! این آقا خودش یک ماشین دارد، که براى خودش لازم است؛ یکى هم خانمش دارد و نمىشود که خانمش از این ماشین استفادهکند! عجب! این چه حرفى است؟
من الان اعلام مىکنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتى که آقایان امکانات شخصى دارند، حق ندارند از امکانات دولتى استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتى یعنى چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمىگرفتم که مرتب ملاحظهى جهات امنیتى را توصیه مىکنند، بنده با ماشین پیکان بیرون مىآمدم"
* مورد دیگری که ضرورت دارد در سبک زندگی مسئولان لحاظ شود و متاسفانه جای خالی آن باز هم در زندگی برخی مسئولان کشور دیده می شود بحث قائل نشدن شانیتی جز نوکری و لزوم پاسخگویی به مردم است و متاسفانه برخی از حرفها و مصاحبه ها و نیز رفتار های عملی مسئولان با مردم خلاف این مسئله است.
"آقایان! این مردم - همانطور که امام مکرر فرمودند - ولىنعمتهاى ما هستند؛ این شوخى نیست. من یکى از مسؤولان را در محضرى دیدم که برخوردش با مردم قدرى متکبرانه بود. من پیغام دادم و گفتم به ایشان بگویید که اگر مىخواهد جبران آن برخورد را بکند، باید در همانطور محضرى ظاهر بشود و بگوید: اى مردم! من نوکر شمایم. ....من رهبرم، من رئیس جمهورم، من رئیس قوّهى فلانم، من وزیرم؛ اینها چه ارزشى دارد؟ اگر توانستمخودم را قانع کنم که من خدمتگزارم، یک چیزى؛ والّا چه ارزشى دارد؟ خدمتگزار چه کسانى؟ مردم. البته همهى افراد ملت و جامعه را باید خدمت کرد؛ اما مراد عمدتاً طبقهى محرومند که باید مورد توجه خاص براى خدمت قرار بگیرند؛ به دو دلیل: اولاً چون احتیاجشان بیشتر است و عدل این را اقتضا مىکند؛ ثانیاً چون پشتیبانى آنها از نظام، جدیتر و همیشگیتر است و از اول اینطور بوده است."
در جمع بندی بحث باید به دو نکته اشاره کرد:
نخست اینکه تا سبک زندگی مسئولان به سبک زندگی مورد نظر اسلام تغییر نکند نمی توان در باره سبک زندگی مردم عادی جامعه انتظار خاصی داشت.
و دوم اینکه همان دلیلی که باعث شد رهبری معظم انقلاب به طرح این بحث در میان مردم بپردازند که عبارت بود از برخی نگرانی ها درباره وضعیت آینده جامعه،این نگرانی در مورد مسئولین هم وجود دارد. بسیاری از دلسوزان انقلاب از روند فعلی حرکت و برخی رفتار های مسئولان نظام (اعم از هر سه قوه) که متاسفانه بعضا در حال تبدیل شدن به عرف هم هست نگران اند و متاسفانه باید گفت این نگرانی چندان هم بیجا نیست. باید در کنار تدوین مولفه های سبک زندگی اسلامی برای مردم عادی، چهارچوب سبک زندگی مسئولان اسلامی نیز تدوین شده مورد مطالبه قرار گیرد سبک زندگی که اساس آن مبتنی بر تقوا باشد
"این جبهه، فقط با تقوا پیش خواهد رفت. این نظام، جز با رعایت تقوا و طهارت و پاکى و محاسبهى دقیق و صحیح و حسابرسىِ هرکدامِ ما از خودش - «حاسبوا انفسکم»(13) - پیش نخواهد رفت. اشتباه است اگر کسى خیال کند همان کارهایى که دیگر حکومتها و دیگر کارگزاران دولتها در دنیا مىکنند، ما هم همانها را بکنیم. ما اصولى داریم، ما روشهاى مخصوص به خودمان را داریم؛ اینها متعلق به اسلام است. این اصول باید بر دنیا حاکم بشود؛ نه این که اصول غلط دنیاى جاهلى و استکبارى، خودش را بر ما تحمیل بکند."
امید است در آستانه دوره جابجایی و انتقال دولتهای دهم و یازدهم و به تبع آن تغییر در مناصب متعدد کشوری و استانی این مسائل از سوی رئیس جمهور منتخب و وزرا معرفی شده از سوی ایشان مد نظر قرار گیرد.
ابنا: شکی نیست در اینکه بدبختی و خوشبختی در اختیار خود ماست، آدمی می تواند از راه معصیت و سرکشی و طغیان و ظلم و ستم به جایی برسد که او را اشقی الاولین گویند، چنانکه پیامبر اکرم(ص) در باره ابن ملجم مرادی چنین تعبیری فرموده و امثال نمرود و فرعون و کسانی که راه آنها را رفته و طریق آنها را پیموده اند نیز از مصادیق آدم می باشند.همچنین انسان می تواند از راه بندگی و اطاعت به جای رسد که از اولیای خدا گردد و همچون سلمان فارسی شود که رسول خدا(ص) در حقش چنین بفرماید "سلمانُِ منّا اهل البیت" و یا آنکه خداوند،پیامبرخود را مامور کند که آنها را دوست بدارد، همان طوری که روایت شده که آن حضرت فرمود: خداوند مرا فرمان داده به دوستی چهار نفر، از او پرسیدند آنها چه کسانی هستند. حضرت فرمود: علی، سلمان، ابوذر و مقداد.ماه مبارک رمضان ماهی است که هر انسانی باید ازآن بهره مند گردد و تا فرصت دارد از وقت استفاده کرده و تنبلی و بی تفاوتی را کنار گذارده، به سوی نیکبختی خود حرکت کند و از بدبختی بگریزد و با کوشش هر چه تمام تر، آمرزش الهی را کسب نماید تا مشمول سخن پیامبر (ص) نگردد که فرمود: همانا بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ، ازآمرزش خدا محروم بماند.نقل شده که آن حضرت روزی بر منبر رفت، چون از پله اول بالا رفت، گفت: آمین! آنگاه به پله دوم قدم نهاد و گفت: آمین! به پله سوم پا گذارد، گفت: آمین! بعد روی منبر نشست. اصحاب پرسیدند برای چه آمین گفتی؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: بینی کسی بر خاک مالیده شود که در نزد او نام تو برده شود، پس بر تو صلوات نفرستد، من گفتم: آمین! آنگاه گفت: بینی کسی بر خاک مالیده شود که پدر و مادر را درک کند، پس داخل بهشت نگردد، من گفتم: آمین! سپس گفت: بینی آن کسی بر خاک مالیده شود که ماه رمضان را درک کند وآمرزیده نشود.من گفتم،آمین!.بینی به خاک مالیدن" کنایه از بدبختی و ذلت و خواری و مردن و روی زمین کشیده شدن است و لفظ "آمین" که در دعاها دیده می شود به معنی"خدایا به جا آور" است، چنانکه از امام صادق(ع) نقل شده که آمین به معنی "ربّ افعل" است و یا اسمی است از نام های خدا.ممکن است کسی سوال کند مگر امکان دارد که شخصی در این ماه بزرگ که ماه رحمت و برکت و مغفرت است آمرزیده نشود؟ پاسخ می دهیم آری زیرا این نعمت و این فضیلت، ازآن کسانی است که قدر این ماه را بداند و براستی به سوی خدا بروند.ما کسانی که این ماه را ماه سورچرانی و قمار و شراب و خوشگذرانی و عیش و نوش و توطئه علیه مسلمانان قرار می دهند، مسلما بدبخت و دور از رحمت خواهند بود و به عنوان مثال باید گفت آبی که حیات بخش و سرچشمه حیات است، همان آب برای عده ای سبب قطع حیات خواهد شد.یکی از وظایف روزه دار، یادآوری روز قیامت است و اینکه بداند همچنانکه در اینجا به سبب روزه، گرسنه و تشنه خواهد شد، همچنین روزی در پیش رو خواهد داشت که گرسنگی و تشنگی آن بسیارشدید است و لذا باید خود را برای چنان روزی، بسازد.موضوع ذکر و تذکر در قرآن و روایات بسیار دیده می شود و جدا قابل توجه بوده و سفارش فراوان نسبت به آن گردیده و اتفاقا در بسیاری از موضوعات به کار برده شده است.