صبا ویژن
یک کارشناس محیط زیست معتقد است: بیش از 800 میلیارد تومان یارانه به سموم مخاطره انگیز برای سلامت جامعه پرداخت می‌شود. محمد میرحسینی، دکترای علوم زیست محیطی اظهار کرد: بیش از 800 میلیارد تومان یارانه از سوی دولت بابت کود و سموم دفع آفات پرداخت می شود و این در حالی است که قانون مصوب سال 78 برای پرداخت یارانه به کودهای آلی که ضرری برای انسان و محیط زیست ندارد هنوز اجرایی نشده است. بسیاری از مردم در معرض ابتلا به بیماری‌های خطرناک قرار دارند وی تصریح کرد: در شرایطی که آلودگی هوا بیش از پیش شده و متخصصان تغذیه نیز بیشتر به مصرف انواع میوه و سبزی برای حفظ سلامت‌ و در امان ماندن از آثار منفی آلاینده‌های موجود در هوا تاکید می‌کنند، به نظر می‌رسد به دلیل استفاده بیش از اندازه و غیرمجاز از سموم کشاورزی در میوه‌ها و سبزیجات در سایه نظارت کم مسؤولان در وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی، بسیاری از مردم در معرض بیماری‌های خطرناک جامعه مدرن خصوصا انواع سرطان قرار دارند. میرحسینی اظهار کرد: امروزه وجود باقیمانده سموم محصولات کشاورزی به حدی جدی شده که می‌تواند موجب سرطان، نازایی، نارسایی جنین و بیماریهای ریوی شود. وی اضافه کرد: سمپاشی گیاهان، استفاده از دارو و هورمون در مرغداری‌ها، نشان دهنده وجود این سم در میوه‌ها و گوشت حیوانات است. بیش از 90 درصد ماده مؤثره سمومی که در بخش کشاورزی استفاده می‌شوند وارداتی است، به ویژه در سالهای اخیر که این مواد هندی و چینی نیز شده و دیگر کارایی لازم را ندارد و کشاورز ناچارا چندین بار از آنها استفاده می‌کند، از سوی دیگر کشاورزان دانش و تخصص لازم را ندارند تا هر سمی را در زمان خاص خودش استفاده کنند. میرحسینی ادامه داد: هر سمی دوره کارنس (زمان لازم از سمپاشی تا برداشت) دارد که باید از سوی کشاورزان رعایت شود، در غیر این‌صورت در هر سمپاشی مقداری از این سموم در داخل میوه‌ها انباشته خواهد شد یا در صورت رعایت نشدن زمان لازم شاهد باقیماندن داروها و هورمونها در مرغداری‌ها و دامداری‌ها خواهیم بود. این‌ها همه عواملی است که باعث انباشته شدن مقدار زیادی سم در داخل میوه‌ها و گوشت مرغ، شیر و گوشت قرمز می‌شود. آزمایشگاه کافی برای تشخیص میوه سالم از ناسالم در کشور وجود ندارد وی با با بیان اینکه آزمایشگاه کافی برای تشخیص میوه سالم از ناسالم در کشور وجود ندارد، افزود: طبق آمار، شاید تعداد این آزمایشگاه‌ها به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد و مفهوم آن این است که تمام میوه‌هایی که در میادین تره بار به فروش می‌رسد دارای باقیمانده سمومی هستند که فعلا امکانات لازم برای تشخیص آنها وجود ندارد. هیچ مسؤولی نیست که این مسؤولیت را به عهده بگیرد. ظاهرا وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی و مؤسسه استاندارد، نهادهایی هستند که به نوعی باید پاسخگوی این مسأله باشند اما هنوز متولی خاصی در این زمینه وجود ندارد. هر کدام به نوعی از پذیرش این مسؤولیت شانه خالی می‌کنند و از هر کدام سوال می‌کنید دیگری را مقصر می‌داند یا موضوع وجود باقیمانده سم در محصولات زراعی و میوه را از اساس قبول ندارند و میوه ایرانی را سالمترین میوه دنیا می‌دانند. وی مدعی شد: از بدو شروع کِشت، برخی‌ها معتقدند باید از سموم استفاده کنند و گرنه آفات نباتی راندمان کِشت آنها را پایین می‌آورد اما متاسفانه بنابر گزارشات واصله، برخی‌ها روزی 2 بار محصولات خود را سم پاشی می‌کنند. البته سموم مجوز دارند ولی میزان استفاده از سموم باید رعایت شود. بخش زیادی از سموم به منابع آبی راه می‌یابند این دکترای علوم زیست محیطی افزود: بخش زیادی از سموم و کودهای مصرفی به دلیل زمان نامناسب استفاده و یا مصرف بیش از مقدار مورد نیاز، در خاک باقیمانده و توسط زهکش و یا بارندگی‌های فصلی به منابع آبی راه پیدا می کنند و از این طریق نیز موجب به خطر افتادن سلامت جامعه می‌شوند. وی خاطرنشان کرد: برخی کارشناسان معتقدند فلزات سنگین مثل سرب، نیترات، جیوه و مس که از طریق فاضلاب‌های شهری، وارد چرخه حیات و پس از آن داخل گیاه می‌شود بر اثر مرور زمان در قسمت‌های مختلف بدن رسوب می‌کند و موجب بروز برخی انواع سرطان به ویژه سرطان دستگاه گوارشی می‌شود. میرحسینی اظهار کرد: سرب در دستگاه عصبی، مس در چشم و دستگاه بینایی و نیترات در کل سلول‌های بدن و به‌ویژه در دستگاه گوارش رسوب می‌کند. نیترات تجمع یافته در محصول کشاورزی پس از مصرف در محیط دستگاه گوارش به دلیل حاکم بودن شرایط بی‌هوازی به یون نیتریت و سپس نیتروز آمین که ترکیب اصلی ایجاد کننده سرطان در دستگاه گوارش است تبدیل می‌شود. بیماری که متاسفانه به راحتی علاج پذیر نیست و علاوه بر ضایعات انسانی و احساسی ناشی از آن، سالانه میلیون‌ها دلار هزینه درمان بر دولت و البته خانواده‌ها تحمیل می‌کنند. در ترویج کشت ارگانیک و مبارزه بیولوژیک موفق عمل نشده است وی یادآور شد: محصولات کشاورزی در کشورهای اتریش، ایتالیا و آلمان با وجود وسعت کم بالغ بر 800 هزار هکتار، ارگانیک تولید می‌شود، حال باید از مسئولان وزارت جهاد کشاورزی پرسید که چرا در ترویج کشت ارگانیک و مبارزه بیولوژیک موفق عمل نکرده‌اند. این دکترای علوم زیست محیطی بیان کرد: الگوی فعلی و رایج مصرف انواع کودهای شیمیایی در ایران، نظام حاکم بر ساختار سلامت و بهداشت ما را که بخش عمده‌ای از آن بر بنیان خود درمانی و مراجعه مستقیم به داروخانه‌ها بنا شده است را به یاد می‌آورد در حالیکه در دنیای پیشرفته چنین شیوه‌ای دهه‌هاست که ممنوع و منسوخ شده است. وی خاطرنشان کرد: پاسخگویی مسؤولان مرتبط با حوزه سلامت، بهداشت و تغذیه در این موضوع مانند سایر حوزه ها نیازمند عزم رسانه‌ها و مردم است، در این صورت شاید فشار افکار عمومی به آنان که به وظایفشان درست عمل نمی کنند، تلنگری بزند و نگرانی جامعه را با اقدام عملی فرونشاند.



توسط : کریمی نظر بدهید
      

استکبار جهانی در سال های اخیر علاوه بر استفاده از جنگ سخت برای مقابله با جهان اسلام، از جنگ نرم به عنوان حربه ای دیگر استفاده کرده و با به خدمت گرفتن رسانه ها به دنبال همسویی افکار عمومی ملل مسلمان با سیاست ها و اندیشه های مادی گرایانه خود است.

در فتنه 88 شاهد بودیم که استکبار جهانی با در اختیار داشتن رسانه ها چگونه به جنگ با نظام مقدس جمهوری اسلامی آمد  و اگر نبود درایت و بینش عمیق حضرت  امام خامنه ای معلوم نبود که چه به سر این نظام می آمد. آری رسانه های بیگانه  با انتشار اخبار و رویدادهای مختلط از درست و نادرست بر افکار عمومی ایران تاثیر گذاشته و جماعتی را در توهم این مساله که  این نظام متقلب است و باید آن را از بین برد، قرار دادند.

مگر نبود انعکاس لحظه به لحظه تجمعات و درگیری ها و اعلام آمارهای نادرست که مثلا در میدان آزادی بیش از سه میلیون نفر در حمایت از فلان کاندیدا تجمع کرده و خواهان ابطال انتخابات هستند.

هنوز یادمان نرفته که عده ای از کسانی که خود را یار امام می دانستند  با گفتار و رفتار و کردارشان  آب به آسیاب دشمن ریختنتد و تا آنجا پیش رفتند که حتی اعلام کردند که « حالا که ما نیستیم پس چه بهتر که نظام هم نباید باشد».

اینکه این افراد از درون با رسانه های بیگانه همکاری داشته اند شکی نیست، اما همین قدرت رسانه بود که به کمک نظام جمهوری اسلامی آمد و آتش فتنه را که در کشور شعله ور شده بود، خاموش نمود. آری انعکاس اقدام فتنه گران در پاره کردن تمثال مقدس حضرت امام خمینی(ره) و به سخره گرفتن عاشورا و حمله آنان به مردم عزادار در چنین روزی خود اقدامی بسیار بجا و به موقع بود که مردم را نسبت به این جماعت نااهل آگاه و بصیر کرد و همین عامل باعث شد مردم به ندای مولا و مقتدایشان حضرت امام خامنه ای پاسخ مثبت داده و حماسه نهم دی را خلق کنند.





      


استاد سازگار:

امام عسگری آن آفتاب کشور جان

سپرد چند ورق نامه بر ابوالادیان

که ای ز کار تو راضی خدا و پیغمبر

برو مدائن و این نامه‌ها به مره بر

نگاه‌دار حساب سفر خود از امروز

که مدت سفرت هست پانزده شب و روز

به شهر سامره چون باز آمدی به امید

مرا به عالم دنیا دگر نخواهی دید

تو چون به سامره آیی من از جهان رفتم

به سوی فاطمه در گلشن جنان رفتم

سوال کرد که ای حجت خدای ودود

پس از تو رهبر خلق جهان چه خواهد بود؟

بگفت رهبری شیعه را کسی دارد،

که بر جنازه ی من او نماز بگزارد

سؤال کرد که برگو علامتی دیگر

که بیشتر بشناسم امامم ای سرور

جواب داد که باشد ولی حّی ز من

کسی که از تو بخواهد جواب نام? من

دوباره گفت که دیگر علامتی فرما

که مشتبه نشود امر کبریا، برما

امام گفت: پس از من بود امام زمان

ندیده هر که بگوید که چیست در همیان؟

غرض به امر ولّی خدا، ابو الادیان

گرفت راه مدائن به دید? گریان

به روز پانزدهم باز شد به سامرا

چه دید، دید که شور قیامت است بپا

شنید ناله و فریاد و اماما را

که کشت معتمد دون عزیز زهرا را

امام یازدهم کشته شد ولی مظلوم

بروزگار جوانی شد از جفا مسموم

به بوستان جنان رفته در بر پدرش

نشسته گرد یتیمی بر چهر? پسرش

بنا گه از طرف معتمد رسید خطاب

کند نماز بر آن کشته جعفر کذّاب

پرید رنگ ز بیم از رخ ابوالادیان

بگفت وای مرا، پس چه شد امام زمان؟

چو خواست جعفر کذّاب لب بنطق آرد

بر آن وجود مقدس نماز بگذارد

که ماه از دل ابر اُمید پیدا شد

ز گرد ره پسر آن شهید پیدا شد

مهی که بود جمالش ز حدّ وصف برون

به گیسوان مجعّد بروی، گندم‌گون

مهی که مهر جهانتاب خاکسارش بود

نشسته گرد غم و غصه بر عذارش بود

مهی سرشک روان از دو چشم خونبارش

که خال هاشمیش بود، زیب رخسارش

مهی که طلعت او جلو? دگر می‌کرد

زبند بند وجودش پدر پدر می‌کرد

سلام گفت بسی آن تن مطهّر را

کشید سخت به یکسو لباس جعفر را

گشود غنچ? لب گفت: من سزاوارم

که بر جناز? بابم نماز، بگزارم

نماز خواند به جسم پدر در آن هنگام

که روز جعفر و روز خلیفه آمد شام

پس از نماز ندا داد یا ابالادیان

جواب نامه بده گرچه واقفم از آن

جواب نامه به مولاش داد و گفت نهان

هزار شکر خدا را که شد عیان دو نشان

فتاده بود به فکر نشان? سوم

که آمدند گروهی به سامرّه از قم

به دست فردی از آن قوم بود یک همیان

هزار اشرفی اندر درون آن پنهان

چو خواست جعفر از آن مالها به دست آرد

قدم به اوج مقام امام بگذارد

امام گفت پس از من امام خلق کسیست

که ناگشوده بگوید درون همیان چیست؟

چو دید جعفر آنان ز راز آگاهند

به خشم گفت: ز من علم غیب می‌خواهند

شدند مردم قم سخت مات و سرگردان

که شد به جانبشان خادم امام زمان

بگفت: بین شما نامه‌ایست با همیان

که هست نامه و همیان خود از فلان و فلان

هزار اشرفی زر به کیسه جا دارد

ده اشرفی است کز آن روکش طلا دارد

چو صدق گفته خادم بدبد ابوالادیان

بگفت شکر خداوندگار، این سه نشان

خداگو است که مهد امان ما، مهدی است

به حق حق که امام زمان ما مهدی است

کسی که کور از آن مشعل فروزان مرد

به جاهلیّت پیش از نزول قرآن مرد

بلی امام زمان گرچه بود خون جگرش

نماز خواند به جسم مطهّر پدرش

ز سینه‌ام به فلک آه آتشین افتاد

دلم به یاد دل زین العابدین افتاد

چو دید پیکر بابش فتاده بر روی خاک

برهنه در وسط آفتاب آن تن پاک

نداد خصم امانش نماز بگزارد

و یا که پیکر او را به خاک بسپارد

نگاه بر تن صد پار? پدر می‌کرد

تو گوئی آنکه ز تن روح او سفر می‌کرد

بگفت زینبش ای شمع بزم خودسازی

چه روی داده که با جان خود کنی بازی؟

مگر نه حجّت حقّی تو از چه بیتابی؟

اراده کرده به سوی بهشت بشتابی؟

بگفت: عمّه چه سان طاقتم بجا باشد

مگر نه این بدن حجت خدا باشد

مگر که باب من از خاندان قرآن نیست؟

مگر حسین در این سرزمین مسلمان نیست؟

به خاک گشت نهان جسم کشتگان پلید

در آفتاب بود پیکر امام شهید

ز دود آه شده روز خلق، شب "میثم"

قسم به جان پیمبر ببند لب "میثم
قاسم نعمتی:
سامرا "سُرّ من رأی" بودی
چند وقتی ست سرد و دلگیری
داری ای خاک پر ز غم کم کم
بوی شهر مدینه می گیری
 هر کجا رفته ام دم مغرب
حرم اهل بیت غوغا بود
نه، ولی سامرا غروب که شد
خالی از زائر و چه تنها بود
 چلچراغی نبود دور ضریح
فرش هایش تمام خاکی بود
غربت این چهار قبر غریب
از بقیع و مدینه حاکی بود
 همه دل خوشی ما این بود
لااقل یک حسن حرم دارد
حال قبری خراب و ویرانه
پیش این دید? ترم دارد

 عمه و مادر امام زمان

قبرشان گر چه نیمه ویران بود

به خدا پا نخورده چادرشان

نشده رویشان به ضربه کبود

 هر کسی رفت حج بیت الله

بست احرام از برای طواف

یاد آقای سامرا باشد

بین هر ناله و دعای طواف

مثل پروانه در طواف شمع

پسری دور بستر بابا

پاک می کرد قطره های اشک

کم کم از دید? تر بابا

 تا که گفت آب، ظرف آب آورد

لب عطشان او تکان می خورد

کی به پیش نگاه این فرزند

بر دهان چوب خیزران می خورد

 عمه ای بود و مادری هم بود

نه میان نگاه های حرام

وای از ماجرای بزم شراب

وای از ازدحام شهر شام

 آستین ها حجاب سر می شد

بین آن گیر و دار در بازار

چه کسی دیده است دعوای

زن و یک نیزه دار در بازار

 آن قدر نیزه را تکان ندهید

چون که جا باز کرده در حنجر

زیر پایت نگاه کن نامرد

سرش افتاده باز بین گذر

مجتبی حاذق:

روح خود را دمید در کاسه، کاسه هر بار شعله ور می شد

دامنش را گرفت آن آتش، لحظه در لحظه پیرتر می شد

زهر داشت تا اثر می کرد، در درونش عطش عطش می سوخت

آب نوشیده بود، اما حیف... آن عطش باز بیشتر می شد

نذر کردند تا بماند او... او ولی رفتنی ست، می داند

باز امن یجیب می خوانند، باز این ناله بی ثمر می شد

دست هایش چه سرد می لرزید، زیر باران گریه می دانست...

چتر او می شود دو دستی که، زیر باران اشک، تر می شد

داشت خورشید یازده می رفت، این خبر را زمین نمی دانست

کاش آن آسمان خبر می داد، تا که بعدش زمین خبر می شد

***

حال بعد از هزار و چندی سال فکر کردم که آمدی از راه:

آه! آقا چه خوب برگشتی... بی شما عمر ما هدر می شد

مسعود اصلانی:

شب تاریک هوای سحرش را می خواست

شهر انگار خسوف قمرش را می خواست

گوش? حجره کسی چشم به راه افتاده

حسن دوم زهرا پسرش را می خواست

حضرت عسگری از درد به خود می پیچد

زهر از سین? آقا جگرش را می خواست

آسمانیست امامی که زمین افتاده

آسمان جلوه ای از بال و پرش را می خواست

شعل? زهر که بد جور زمین گیرش کرد

به خدا که نفس مختصرش را می خواست

لحظه ی آخر خود روض? عاشورا خواند

منبر خاک غم چشم ترش را می خواست

ته گودال کسی روی زمین افتاده

خنجر شمر گمانم که سرش را می خواست

دختری دید که بالای سرش نامردی

آمده بود و نگین پدرش را می خواست

مهدی نظری:

هر کس که رفت دیدن صحن و سرای تو

آتش گرفت سوخت وجودش برای تو

گنبد شکسته بود و ضریحی نمانده بود

افتاده بود پرچم و گلدسته های تو

یادم نمی رود صف زوار خسته را

تشنه گرسنه تا بخورند از غذای تو

آن گوشه ای که پله به سرداب می رسد

پیچیده بود زمزمه ربنای تو

خاکی تر ازحریم تو آقا ندیده ام

حتی پرنده پر نزند در هوای تو

حالا دوباره اشک مرا در می آورد

خاکی ترین حیاط، ولی با صفای تو

در لحظه های آخر خود می زدی صدا

جانم به لب رسید دگر مهدی ام بیا

ناله مزن دوباره چنین روضه پا نکن

مهدی رسیده است پسر را صدا نکن

خیلی عجیب از جگرت آه می کشی

دیگر بس است گریه مکن ناله ها نکن

خونی که ریخت از لب تو ارث مادری ست

از خون دل محاسن خود راحنا نکن

یاد سر بریده نکن حال تو بد است

این خانه را به تشنگی ات کربلا نکن

جان پسر به لب شده با دیدن رخت

در پیش چشم او سر این زخم وا نکن

بعد از تو روی شانه مهدی ست بار تو

فکر غریب ماندن اصحاب را نکن

این جا اگر به بوی مدینه معطر است

بوی بقیع و چادر خاکی مادر است

انسیه سادات هاشمی:

مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد

می‌گرید و ذکر مصیبت می‌نویسد

دنیا برای رحمت او جا ندارد

آه این غریب از رفع زحمت می‌نویسد

از شرح حال خود سخن می‌راند اما

انگار در توصیف غربت می‌نویسد

کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست

از درد خود در کنج خلوت می‌نویسد

غربت درِ این خانه را از پشت بسته است

مهمان ندارد؛ جای صحبت، می‌نویسد

خمس و زکات شیعیان را می شمارد

سهم فقیران را به دقت می‌نویسد

در چند خط می‌گوید از حج و ثوابش

این بند را با اشک حسرت می‌نویسد

پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله

از خاطراتش چند رکعت می‌نویسد

زندان به زندان با نماز و روزه و عشق

دربان به دربان درسِ عبرت می‌نویسد

حتی برای خشم شیرانِ درنده

با چشم‌هایش از محبت می‌نویسد

بعد از شکایت از جفای این زمانه

در سر رسید فصل غیبت می‌نویسد ـ

من زود دارم می‌روم اما میایم

با احتیاط از رازِ رجعت می‌نویسد

می‌نوشد آب و یاد اجدادش می‌افتد

با رعشه از آزار شربت می‌نویسد

سر را به پای طفل گندمگون نهاده است

بر طالعش حکم امامت می‌نویسد

فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر

از مرگِ او جای شهادت می‌نویسد

بازارهای سامرا خاموش و گریان

بر در حدیثِ حفظِ حرمت می‌نویسد

با دست‌های کوچکش یک طفلِ معصوم

نام پدر را روی تربت می‌نویسد

محسن حنیفی:

نشد که قوره ی نارس شراب ناب شود

ضریح دامن او دست این گدا نرسید

نشد که فطرس آن آستانه باشم حیف

شکسته باد، پرم چون به سامرا نرسید

 غریب کرببلا لاأقل زهیری داشت

کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست

همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر

ولی مزار حسن ها غریب بوده و هست

 شبیه برگ گلی بین حجره می لرزید

ز درد در وسط حجره دست و پا می زد

برای مرهم زخمش برای تسکینش

بلند مادر خود را فقط صدا می زد
 
همین که بر جگرش زهر چنگ می انداخت

شراره می زد و داغی دوباره شد تازه

دوباره کوچه و نامحرم و فدکنامه

و زخم گم شدن گوشواره شد تازه

 همین که او دم آخر لبش عطش نوشید

برای تشنگی اش قدری آب آوردند

هنوز خاطر او مانده است این روضه

برای حضرت هادی شراب آوردند

 غریب بوده ولیکن امام بعد از او

سحر به پیکر پاکش نماز می خواند

کنار پیکر او تا سحر نمی خوابد

شبیه ناحیه او روضه باز می خواند

 فدای تو پدر و مادرم حسین غریب

فدای آن تن زخمی که بوریا شده بود

شنیده ام که لباس تو را کسی دزدید

سه روز روی زمین پیکرت رها شده بود

محمد جواد پرچمی:

آقای سامرا چقدر ناتوان شدی

خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی

عمری اسیر طعنه و زخم زبان شدی

تبعیدی مجاور یک پادگان شدی

آه ای بهار زرد و خزانی تو میروی

چون مادرت زمان جوانی تو میروی

دور از مدینه حضرت جانان چه میکنی؟

یوسف،جدا ز خیمه کنعان چه میکنی

تنها غریب گوشه زندان چه میکنی

ابن الرضا به حلقه شیران چه میکنی

حتی درندگان به تو تعظیم میکنند

اینجا تو را نیامده تکریم میکنند

دور از مدینه ای سفرت سخت میگذشت

ای آسمان به بال و پرت سخت میگذشت

باگریه ها به چشم ترت سخت میگذشت

آقا چقدر بر جگرت سخت میگذشت

بغصی شکسته داری و فریاد کوچه ای

هی میخوری زمین و ولی یاد کوچه ای

گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت

شکرخدا که میخ به پهلوی تو نرفت

شعله سراغ پیچش گیسوی تو نرفت

اینجا غلاف بر روی بازوی تو نرفت

آتش کسی به خرمن نیلوفرت نزد

اینجا کشیده کس به روی همسرت نزد

تو ضعف میکنی پسرت گریه میکند

مهدی رسیده و به برت گریه میکنند

خاکی شده است موی سرت گریه میکند

این ظرف آب بر جگرت گریه میکند

برروی دامن پسرت دست و پا مزن

اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن

آقا سلام بر تو و دریای تشنه ات

این کاسه میخورد روی لبهای تشنه ات

یاد حسین می دمد از نای تشنه ات

دادی سلام بر لب بابای تشنه ات

خونابه گرچه از دهنت ریخته شده

آلاله روی پیرهنت ریخته شده

شکرخدا که لعل لبت خیزران نخورد

شکرخدا که روی گلویت سنان نخورد

چکمه به روی پیکرتو بی امان نخورد

سرنیزه ای نیامد و روی دهان نخورد

شکرخدا که تو کفنی داشتی حسن

بر جسم خویش پیرهنی داشتی حسن

بی تو وقار خواهر تو مستدام ماند

با احترام آمد و با احترام ماند

پوشیده از نگاه خواص و عوام ماند

وای از زنی که در وسط ازدحام ماند...

احساس های خواهری اش لطمه خورده بود

حتی غرور روسری اش لطمه خورده بود






توسط : کریمی نظر بدهید
      

بار دیگر شد ز کینه                                       زنده غم های مدینه

چون بقیع، سامرا از کین خراب است                قلب شیعه در این ماتم کباب است

شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری نوشته اند .در کیفیت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبیدالله بن خاقان گوید روزی برای پدرم ( که وزیر معتمد عباسی بود ) خبر آوردند که ابن الرضا – یعنی حضرت امام حسن عسکری – رنجور شده ، پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد . خلیفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد . یکی از ایشان نحریر خادمبود که از محرمان خاص خلیفه بود ، امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم خانه آن حضرت باشند ، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند . و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود ، و از احوال او آگاه شود . بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است ، و ضعف بر او مستولی گردیده . پس بامداد سوار شد ، نزد آن حضرت رفت و اطبا را – که عموما اطبای مسیحی و یهودی در آن زمان بودند – امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبید و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند . و این کارها را برای آن می کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته ، پیوسته ایشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول سال 260 ه . ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود . بعد از آن خلیفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد ، زیرا شنیده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد ، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد … تا دو سال تفحص احوال او می کردند … . این جستجوها و پژوهشها نتیجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او – از طریق روایات مورد اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص ) می پیوست ، شنیده بودند که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی پاک گهر ملقب به مهدی آخر الزمان – همنام با رسول اکرم (ص ) ولادت خواهد یافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد . بدین جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسکری علیه السلام رفت و آمد بسیار می کردند ، و جستجو می نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری بیابند و او را نابود سازند . به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام تکرار می شد.





توسط : کریمی نظر بدهید
      
سرطان های خفته بدن را با ملکه روغن ها از بین ببرید
روغن کنجد حاوی آنتی اکسیدان‌های طبیعی است که باعث از بین رفتن سرطان‌های خفته در بدن شده و موجب جلوگیری از سرطان‌های دستگاه گوارش، پروستات و سینه می‌شود. این روغن همچنین به دلیل دارا بودن ویتامین E موجب شفافیت و لطافت پوست می‌گردد.

 روغن کنجد در بین روغن‌های خوراکی به ملکه‌ روغن‌ها مشهور است. دانه کنجد بیشترین میزان روغن را در بین دانه‌های روغنی دیگر داراست اما با وجود این تولید آن بسیار کمتر از دانه‌های دیگر نظیر سویا، آفتابگردان و گلرنگ است.

روغن کنجد به عنوان یک روغن با قیمت و کیفیت بالا شناخته می‌شود. این روغن بیشترین مقاومت و ماندگاری را در بین روغن‌های خوراکی با درصد بالای چربی غیراشباع دارد. نوع لیگنان و آنتی اکسیدان‌های طبیعی موجود در این روغن باعث بروز مقاومت بسیار بالا در برابر اکسیداسیون و خواص فیزیولوژیکی ارزشمند روغن کنجد شده است.

ترکیب اسیدهای چرب روغن کنجد به گونه‌ای است که برای هر سه مصرف سرخ کردن، پخت و پز و سالاد قابل استفاده است.  

خواص روغن کنجد

* کاهش دهنده سطح کلسترول بد خون(LDL) و افزایش جذب کلسترول خوب(HDL)

* کاهش فشارخون در افراد مبتلا به فشار خون بالا

* جلوگیری از سرطان‌های سینه، پروستات و سرطان‌های دستگاه گوارش

* جلوگیری از تصلب شرایین و بسته شدن عروق

* جلوگیری از بروز سکته قلبی

* جلوگیری از بروز آب مروارید

* شفافیت و لطافت پوست به دلیل غنی بودن از ویتامین E

* مناسب برای سرخ کردن به دلیل مقاومت بالای حرارتی

* کاهش ابتلا به بیماری پارکینسون

* جلوگیری از بیماری‌های مفصلی و آرتروز

* خواص آنتی اکسیدانی فوق‌العاده به دلیل وجود دو ماده شیمیایی sesamol و sesamin. آنتی اکسیدان‌ها با رادیکال‌های آزادی که به سلول‌ها آسیب می‌رسانند و به روند پیری سرعت می‌بخشند مقابله می‌کند.

* ویتامین E موجود در آن از بیماری آلزایمر جلوگیری می‌کند.


 روغن کنجد تحریک پذیری غشاء مخاطی را کم می‌کند. این روغن برای درمان سرفه، یبوست، آرتریت و پوست خشک توصیه می‌شود.

* مصرف مرتب آن اضطراب را کاهش می‌دهد، گردش خون را تقویت می‌کند، مانع اختلالات عصبی می‌شود و سیستم دفاعی بدن را تقویت می‌کند.

* مصرف روغن کنجد، نشاط آور است، هوشیاری ایجاد می‌کند، دردهای مزمن و گرفتگی عضلات را کاهش می‌دهد.

* ویتامین E موجود در آن به رشد مو سرعت می‌بخشد.

* برای افرادی که از کم خونی و سرگیجه رنج می‌برند مفید است.

* مصرف موضعی این روغن، پوست را نرم و لطیف می‌کند.

* خاصیت ضدقارچی و ضدباکتریایی دارد.

* غرغره کردن آن، باکتری‌ها، از جمله باکتری‌های سرماخوردگی از بین می‌برد.

* محافظ طبیعی در برابر اشعه‌ فرابنفش به حساب می‌آید.

* مانع شوره‌ سر می‌شود.

* از پوست در برابر کلر موجود در آب استخر محافظت می‌کند.

* ماساژ با روغن کنجد انعطاف پذیری مفاصل را زیاد می‌کند.

* بریدگی‌ها و جراحت‌های سطحی را درمان می‌کند.

* پوست صورت به خصوص اطراف بینی را سفت می‌کند و مانع بزرگ شدن منفذهای پوستی صورت می‌شود.

 از بروز آکنه جلوگیری می‌کند.

خواص شیمیایی و ترکیب اسیدهای چرب روغن کنجد


روغن کنجد به گروه اسیدهای اولئیک – لینولئیک متعلق است. این روغن کمتر از 15 درصد اسید چرب اشباع دارد که بیشترین آن پالمیتیک و استئاریک و بیش از 85 درصد مجموع اسیدهای چرب آن غیراشباع است. اسید اولئیک و اسید لینولئیک بیش از 80 درصد کل اسیدهای چرب روغن کنجد را تشکیل می‌دهند.

برخلاف روغن‌های گیاهی دیگر در این گروه، درصد اسید اولئیک روغن کنجد حدود 45 درصد و اسید لینولئیک آن حدود 40 درصد از مجموع کل اسیدهای چرب آن می‌باشد.

استرول ها(sterols)

روغن کنجد در مقایسه با سایر روغن‌های گیاهی، مواد غیرقابل صابونی(حدود 2 درصد) بیشتری دارد. مواد غیرقابل صابونی شامل استرول ها، تری ترپن‌ها و تری ترپن الکل‌ها، توکوفرول ها و لیگنان‌های کنجد می‌باشد. روغن کنجد یکی از منابع غنی استرول های گیاهی(فیتواسترول) می‌باشد.

 فیتواسترول ها یا استرول های گیاهی رقیب کلسترول در جذب هستند. بنابراین مصرف فیتواسترول موجب کاهش کلسترول خون و در نتیجه جلوگیری از حملات قلبی و عروقی می‌شود.

فیتواسترول ها و به طور خاص بتا سیتوسترول، از رشد سلول‌های سرطان کولون، سرطان پروستات و سرطان سینه نیز جلوگیری می‌کنند.

توکوفرول ها(Tocopherols)

شهرت روغن کنجد به خاطر مقاومت در برابر اکسید شدن آن است. یکی از دلایل این مقاومت بیش از حد به خاطر وجود توکوفرول در این روغن است و میزان آن در روغن کنجد 1200 میلی گرم بر کیلوگرم است. گاما توکوفرول بیشترین میزان موجود در روغن کنجد را شامل می‌شود و پس از آن دلتا و آلفا هستند که حدود 5 درصد توکوفرول موجود در روغن را شامل می‌شوند. در بین اقسام مختلف ایزومرهای توکوفرول، گاما توکوفرول قوی‌ترین آنتی اکسیدان موجود در روغن‌ها می‌باشد.

روغن کنجد تحریک پذیری غشاء مخاطی را کم می کند. این روغن برای درمان سرفه، یبوست، آرتریت و پوست خشک توصیه می شود. این خاصیت آنتی اکسیدانی، ماندگاری این روغن را در برابر حرارت در مقایسه با روغن‌های دیگر بسیار افزایش داده است. مقاومت اکسیداتیو روغن کنجد در برابر حرارت 110 درجه سانتی‌گراد 17.5 ساعت می‌باشد که این روغن را در دسته روغن‌های با مقاومت بالا قرار می‌دهد. همچنین نقطه دود این روغن 226 درجه سانتی‌گراد می‌باشد. شایان ذکر است مقاومت حرارتی روغن‌های مخصوص سرخ کردنی در همین دما حداکثر 14 ساعت می‌باشد. لذا از این روغن می‌توان در مصارف سرخ کردنی عمیق با طیب خاطر استفاده نمود.  

نکته‌ مهم

خواص ذکر شده در مورد روغن کنجد بدین معنا نیست که شما آزادید هر چه قدر که می‌خواهید از آن در طی یک روز استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که کالری همه‌ی روغن‌ها یکسان است؛ یعنی هر 5 گرم آن که معادل یک قاشق چای خوری می‌شود چیزی در حدود 45 کیلوکالری انرژی دارد. پس مراقب باشید تا با مصرف بی رویه‌ی آن دچار اضافه وزن و در پی آن دچار مشکلات و بیماری‌های مختلف نشوید.

 





      

در حسینیه دلمان، مرغهای محبت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی قراری می کنند. سینه ما تکیه ای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ، که درب آن با کلید « یا حسین » باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود. ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبدالله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و این « وقفنامه » به امضای حسین رسیده است. صبحها وقتی سفره عزا گشوده می شود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق می شود. ابتدا چند مشت «آب بیداری » به صورت جان می زنیم تا «خواب غفلت » را بشکنیم. زیارتنامه را که می بینیم، چشممان آب می افتد و «السلام علیک » را که می شنویم، بوی خوش کربلا به مشام دل می رسد. توده های بغض، در گلویمان متراکم می گردد و هوای دلمان ابری می شود و آسمان دیدگانمان بارانی! سر سفره ذکر مصیبت، قندان دهانمان را پر از حبه قندهای «یا حسین » می کنیم و نمکدان چشممان دانه دانه اشک بر صورتمان می پاشد، به دهان که می رسد، قند و نمک در کاممان می آمیزد و این محلول شور و شیرین با درمان عشق ماست و ما نمک گیر سفره حسین می شویم و این است که تا آخر عمر، دست و دل از حسین بر نمی داریم. آنگاه، جرعه جرعه زیارت عاشورا می نوشیم و سر سفره توسل، ولایت را لقمه لقمه در دهان کودکانمان می گذاریم. در این خشکسالی دل و قحطی عشق، نم نم باران اشک، غنیمتی است! خدایا! ما را به چشمه کربلا تشنه تر کن! و تو ای محرم! تو آن کیمیاى دگرگونه‏سازى که مرگ حیات آفرین را - به نام «شهادت‏» به اکسیر عشقى که در التهاب سر انگشت ‏سحرآفرینت نهفته است، چو شهدى مصفا و شیرین به کام پذیرندگان مى‏چشانى. تو آن خشم خونین خلق خدایى که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد. تو بغض گلوى تمام ستمدیدگانى که در کربلا ، نیمروزى به یکباره ترکید و آن خون دل و دیده روزگار که با خنجر کینه توز ستم، بر زمین ریخت. الا اى محرم! تو به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد، قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند، تو آن آشناى کهن یاد و دشمن‏ستیزى که همواره در یادشانى.





توسط : کریمی نظر بدهید
      
در روایت هست که هر کس قطره اشکی به اندازه بال مگس برای امام حسین(ع) بریزد گناهان او بخشیده می شوند. این روایت با کارهای بد شیعیان چگونه قابل جمع است؟ شامل همه انسانها می شود؟
در ابتدا برخى از روایات در خصوص گریه بر امام حسین(ع) را می آوریم :
1. امام معصوم(ع) فرمود: «هر چشمى در روز قیامت به جهت سختى ها، گریان است؛ مگر چشمى که بر امام حسین(ع) گریسته باشد، این چشم خندان و بشاش است».الخصائص الحسینیه، ص 140.
2. امام رضا(ع) مى فرماید: «گریه بر امام حسین(ع) گناهان بزرگ را محو مى کند».مسند امام رضا(ع)، ج 2، ص 27 .
3. امام صادق(ع) مى فرماید: «کسى که به یاد امام حسین(ع) به مقدار بال مگسى، اشک از چشمانش جارى شود؛ ثوابش بر خداوند است و خداوند به کمتر از بهشت براى او راضى نمى شود».بحارالانوار، ج 44، ص 291.
4. از امام معصوم(ع) نقل شده است: «هر که بگرید یا بگریاند یا حالت اندوه و گریه داشته باشد، بر مصیبت امام حسین(ع)، بهشت براى او واجب مى شود».الخصائص الحسینیه، ص 142.
5. امام رضا(ع) مى فرماید: «... پسر شبیب! اگر مى خواهى براى چیزى گریه کنى، پس براى حسین بن على(ع) گریه کن که او را ذبح کردند؛ چنان که گوسفند را ذبح مى کنند ... پسر شبیب! اگر براى حسین چنان گریه کنى که اشک هایت بر گونه هایت جارى شود، خداوند همه گناهان کوچک و بزرگ تو را مى آمرزد، اندک باشد یا بسیار ...».بحارالانوار، ج 44، ص 285.
عمل گریه بر امام حسین(ع) فرصت و تخفیفی برای شیعیان می باشد یعنی اگر پیروان مکتب اهل بیت گناهی مرتکب شوند و خطا کنند با این عمل گناهان آنها بخشیده و تخفیف داده می شود البته این به معنای آن نمی باشد که اگر از روی عمد گناه کنند و با خود بگویند که با قطره اشکی بر امام حسین (ع) تمام آنها بخشیده می شود ، چنین نیست. برای توبه و آمرزش شرایطی لحاظ می گردد که باید آن شرایط وجود داشته باشد از آن جمله می توان به قصد جدی برای ترک گناه و زشتی اشاره کرد و اینکه دوباره آنرا تکرار نکند؛ در نتیجه گریه با گناه با لحاظ شرایطی که اشاره شد قابل جمع می باشد. اگر کسی عاشورا را درک کند و به حقایق و اهداف این قیام آشنا باشد و برای مظلوم و حامی حق و یا دیگر حکمتهای عاشورا گریه نماید گناهانش مورد عفو واقع می شود.




توسط : کریمی نظر بدهید
      

نذر کرده ام صد دور تسبیح "اهدنا الصراط المستقیم" بخوانم

شاید این بار مسیرم به کربلایت افتاد





توسط : کریمی نظر بدهید
      

 

 ...http://s5.picofile.com/file/8123325476/zeynab_s.jpg

 

 

 

 

 

 

 

از این فراق تو آقا به چشمام                یه ذره هم دیگه نمونده سویی

یه روز میشه منم بگم تو پستام            من و حرم،همین الان یهویی...





توسط : کریمی نظر بدهید
      

السلام علیک یا اباصالح...

وای بر ما  که کوری خود را با تعبیرغیبت تو می آوریم و دایم می گوییم تو بیا..

نمی دانیم که تو هم آمده ای و هم آماده ای...

ولی تنها ندای هل من ناصر تو غریبانه تر از جدت حسین(ع) است.





توسط : کریمی نظر بدهید
      
<      1   2   3   4   5   >>   >